مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار غار
وقت من خوش، بخت من خوش، جام می بی انتظار
بسکه چشمم ریخت گوهر از مقالات رقیب
در میان کنج عزت گنج دارم در کنار
این مگو: کز عاشقی جور فراوان می کشم
گنج با مارست و گل با خار و مستی با خمار
یک سخن بشنو ز مستان طریقت، یک سخن
گر تو سرداری درین کوی حقیقت سر مدار
چند گویی: عاقبت در عشق سر خواهیم داد؟
زین حدیث سرسری هم عاقبت شرمی بدار
چون ز عیاران این ره بود منصور، از وله
آن رسن حبل الله آمد، دار او دارلعیار
ساقیا، جامی دو سه در ده، که نیک آشفته ایم
باده در جامست و دل مشتاق و جان امیدوار
باغبانا، هر چه خواهی کاشت آن خواهی درود
گر نکوکاری درین ره، تخمهای بد مکار
گر تو از بستان عشقی، همچو بلبل ناله کن
همچو گل رقاص باش و همچو نرگس جام دار
ای دل، اندر فکر جان چندین چرا پیچیده ای؟
از سر جان در گذر، جان را به جانان واگذار
گر پس از من بر سر خاکم خرامی ساعتی
بشنوی از تربت من نالهای زار زار
اندرین ره جزو و کل محتاج یکدیگر شدند
عنکبوتی می شود پیغمبری را پرده دار
چون تو در میدان مشتاق سر باز آمدی
جای سرباریست اینجا، سر بباز و سر مخار
قاسمی را محنتی چندست، کان کس را مباد
درد بیماری و فرقت، درد غربت، درد یار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از حال و هوای عاشقانه و مستی شاعر است که در آن به لذایذ عشق و آزادی در عشق پرداخته شده است. شاعر از زیباییها و تلخیها سخن میگوید و احساساتش را با تصاویری همچون باده، گل، و بلبل بیان میکند. او بیان میکند که در عشق همواره درد و رنج وجود دارد، اما با این حال، زیباییهایی هم وجود دارد که ارزش تحمل این رنجها را دارد. همچنین، شاعر به پیوندهای عمیق بین انسانها اشاره میکند و به نوعی به روحانیت و جستجوی حقیقت در عشق و زندگی اشاره میکند. در نهایت، او از شنونده میخواهد که با دل و جان در این راه قدم بگذارد و به عشق و زیباییهای آن توجه کند.
هوش مصنوعی: مشرب من شیرین و لذتبخش است و موسیقی عشق در کنارم نواخته میشود. یارم به عنوان ساقی همیشه در کنارم است. این لحظهام خوش است، بخت من خوب است و شراب بیهیچ انتظاری در دست دارم.
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر گفتههای حریف، اشکهای ارزشمند بسیار زیادی ریخته است؛ اما با این حال، در گوشهای از عزت و احترام، گنجینهای از ارزشها دارم.
هوش مصنوعی: این را نگو که من از عشق به خاطر مشکلات زیادی رنج میبرم. حقیقت این است که به مانند جواهر با مار، و گل با خار، و مستی در کنار خماری باید زندگی کرد.
هوش مصنوعی: به حرفهای افرادی که در مسیر حقیقت و عشق به پرخوشی رسیدهاند گوش کن. اگر تو نیز مقام و بزرگی داری، در این راه حقیقت از خودت متوقف نشو و دل بده.
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویی که در نهایت در عشق چگونه پایان خواهیم یافت؟ از این موضوع به سادگی نگذری و کمی شرم داشته باش.
هوش مصنوعی: منصور به دلیل اینکه در این مسیر از افراد باوقار و معتبر بود، از شوق و هیجان خود به قدرت الهی نداشته و به سمت دارایی و منزلت افتاده است. زندگی او به مانند زندگی عیارها و افرادی است که در دنیای ناشناخته و دشوار میزند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، چند جام باده بیاور، چرا که حالمان آشفته است. نوشیدنی در جام است و دل ما مشتاق و جانمان امیدوار است.
هوش مصنوعی: باغبان، هر چه بخواهی بکار، همان را درو خواهی کرد. اگر در این مسیر نیکوکار باشی، تخمهای بد را بکار نخواهی دید.
هوش مصنوعی: اگر تو از محبت عشق برخورداری، باید مانند بلبل با شوق و ناله سخن بگویی، مانند گل شاداب و سبکسر باشید و همچون نرگس با زیبایی و جذابیت، حضور خود را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا اینقدر در فکر مسائل مختلفی؟ از جان خود بگذر و آن را به معشوق بسپار.
هوش مصنوعی: اگر پس از مرگ من بر سر مزارم قدم بگذاری، کمی گوش کن تا صدای نالههای غمگین من را از خاک بشنوی.
هوش مصنوعی: در این مسیر، جز و کل به یکدیگر نیازمند شدند؛ مانند اینکه عنکبوتی به مقام پیامبری در میآید و پردهداری میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که تو با اشتیاق به میدان آمدی، اینجا جایی برای سرسختی نیست. خودت را نشان بده و از ترس نکن.
هوش مصنوعی: قاسمی چندین درد و رنج را تجربه کرده است، و امیدوار است هیچکس با مشکلاتی چون بیماری، جدایی، غربت و دوری از یار مواجه نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.