رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آر
ما عاشق یاریم، چه جای سر و دستار؟
در که گل فخار جهان باده بجوشست
اینست مگر خاصیت که گل فخار؟
آنجا که رسد عشق خداوند بدلها
از کافر صد ساله بر آید دم افرار
در غار جهان، کان همه سرمایه سوداست
ما طالب یاریم، نه وابسته اغیار
سودی نکند واعظ ازین قبله دو دیدن
ما عاشق بازاری و تو عاشق بازار
رو عشق بدست آر و یقین دان که درین راه
سودی نکند زهد تو با دلبر عیار
قاسم، سببی باید و توفیق و زمانی
تا در ثمین برکشی از قلزم زخار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی به معشوق است. شاعر میگوید که بهتر است به عشق بپردازیم و از ظواهر و نشانهها فاصله بگیریم. او تأکید میکند که عشق حقیقی از دل و با تمرکز بر معشوق حاصل میشود، نه از راه ظاهری یا مذهبی. در واقع، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق واقعی و عمیق فراتر از قواعد ظاهری و هدایتهای دینی است و باید به دنبال رازهای درونی عشق بود.
هوش مصنوعی: به جای اینکه به ظواهر و لباسهای ظاهرگرایانه اهمیت دهی، باید قلبت را به عشق و معشوق گره بزنی. ما عاشق معشوق هستیم و در این عشق، ارزش ظاهری دیگر اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا که گل فخار وجود دارد، باده همواره در حال جوشیدن است. آیا این ویژگی خاص گل فخار نیست؟
هوش مصنوعی: در جایی که عشق خداوند به دلها برسد، تأثیر آن میتواند به قدری عمیق باشد که حتی افراد کافر و بیدین پس از سالها به حالتی تغییر یابند و احیا شوند.
هوش مصنوعی: در دنیای پر از مشکلات و چالشها، تمام دارایی و سرمایه ما به سود و منفعت مربوط میشود. اما ما در واقع به دنبال دوستی و رفاقت حقیقی هستیم، نه وابستگی به دیگران و جلب توجه آنها.
هوش مصنوعی: نفعی از وعظ و نصیحت نمیرسد وقتی که ما را از دید دوگانهمان میبینند. تو عاشق دنیای تجارت هستی و من هم عاشق گذران زندگی.
هوش مصنوعی: عشق را به دست آور و مطمئن باش که در این مسیر، پرهیزگاری تو در نزد محبوب فریبندهات فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به موفقیت و دستیابی به خواستهها، نیاز به یک انگیزه، امکانات و زمان مناسب داریم تا بتوانیم از عمق مشکلات یا موانع عبور کنیم و به اهداف خود برسیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی
همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار
امروز به اقبال تو، ای میر خراسان
هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار
درواز و دریواز فرو گشت و بر آمد
[...]
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟
جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
[...]
ای آنکه همی قصه من پرسی هموار
گویی که چگونه ست بر شاه تراکار
چیزیکه همی دانی بیهوده چه پرسی
گفتار چه باید که همی دانی کردار
ور گویی گفتار بباید ز پی شکر
[...]
این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار
زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار
همواره سیه سرش ببرند از ایراک
هم صورت مار است و ببرند سر مار
تا سرش نبری نکند قصد برفتن
[...]
هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی
وز خوردن آن روی شود چون گل بربار
آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.