گنجور

 
قاسم انوار

رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آر

ما عاشق یاریم، چه جای سر و دستار؟

در که گل فخار جهان باده بجوشست

اینست مگر خاصیت که گل فخار؟

آنجا که رسد عشق خداوند بدلها

از کافر صد ساله بر آید دم افرار

در غار جهان، کان همه سرمایه سوداست

ما طالب یاریم، نه وابسته اغیار

سودی نکند واعظ ازین قبله دو دیدن

ما عاشق بازاری و تو عاشق بازار

رو عشق بدست آر و یقین دان که درین راه

سودی نکند زهد تو با دلبر عیار

قاسم، سببی باید و توفیق و زمانی

تا در ثمین برکشی از قلزم زخار