باده می ریزند صافی دم بدم در جام ما
تا چه خواهد شد ز جام یار ما انجام ما؟
ما همه مستیم از آن دولت که بنمودی جمال
همچو دولت ناگهان مست آمدی بر بام ما
چون سر از خاک لحد در حشر بردارم ز خواب
مست و حیران تو باشد جان درد آشام ما
لب بلب ما مست آن احسان جاویدان شدیم
ساقی از جام لبالب می دهد انعام ما
عقل ما در راه او سرگشته و حیران بماند
در حقیقت عشق باشد هادی اسلام ما
ما نشان و نام خود در راه او در باختیم
بعد ازین تا خود که گوید از نشان و نام ما؟
جان قاسم عرق منت گشت از سر تا بپا
کز کرامت آب رحمت ریخت او در جام ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و احوال عاشقان و مستی ناشی از عشق میپردازد. شاعر به بادهریزی و مستی اشاره میکند که از جمال محبوب به دست آمده است. او از شادی و شگفتیاش در مقابل جمال محبوب میگوید و این احساس را تا قیامت ادامهدار میداند. شاعر بیان میکند که عشق واقعی، عقل را سرگشته کرده و در این مسیر، همگان از نشان و نام خود گذشتند. در نهایت، او به کرامت و رحمت محبوب اشاره میکند که همچون آب در جام او ریخته شده است.
هوش مصنوعی: در حال حاضر مدام مشروب صاف شده را در جام ما میریزند تا ببینیم چه سرنوشتی از جام محبوب ما رقم خواهد خورد.
هوش مصنوعی: ما همه تحت تأثیر زیبایی و جذابیتی هستیم که ناگهان به ما نشان دادی و تو بهطور غیرمنتظرهای بر بالای سر ما ظاهر شدی.
هوش مصنوعی: زمانی که از خاک قبر خود بیدار شوم و از خواب عمیق خود بیرون بیایم، تو خواهی بود که جان من را تحت تأثیر قرار میدهی و دردی را که حس میکنم، به من منتقل میکنی.
هوش مصنوعی: ما به لطف دائمی و بیپایان شکرگزار شدهایم و ای ساقی، با پر کردن جام ما، هدایا و نعمتهایت را به ما میدهی.
هوش مصنوعی: عقل ما در پی او گم شده و گیج مانده است و در واقع عشق، راهنمای ایمان و دین ماست.
هوش مصنوعی: ما در مسیر عشق، نشان و نام خود را فدای او کردیم. حالا دیگر چه کسی از ما و نشانههایمان چیزی میگوید؟
هوش مصنوعی: جان قاسم از سر تا پا به خاطر لطف و کرامتش غرق در عرق و زحمت شده است، چون آب رحمت او در جام وجود ما جاری شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از نصیحت خامتر گردد دل خودکام ما
از نمک سنگین شود خواب کباب خام ما
هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما
اوج دولت طاق نسیان است در ایام ما
قسمت ما زین شکارستان به جز افسوس نیست
[...]
تا به کی آن آهوی وحشی نگردد رام ما
ز انتظار او غبار آورد چشم دام ما
عمر رفت و روزگار هجر او آخر نشد
انتظار صبح محشر می کشد این شام ما
در محبت بیش ازین خواری نمی باشد که دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.