در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند
قومی که مریدند و گروهی که مرادند
آنها که کمالات و جمالات تو دیدند
بر خاک همه جبهه تسلیم نهادند
در صومعه و مسجد و می خانه رسیدیم
قومی ز تو غمگین و گروهی ز تو شادند
قومیکه دل و دین بهوای تو بدادند
آنها همه شادند، که از اهل رشادند
مستند بسودای تو در مسکن دلها
گر اهل بیاضند و گر اهل سوادند
این گنج نهان را،که نهادند درین کوی
بر هیچ کس این سر نهانی نگشادند
قاسم، چو ز اسرار تو رمزی بشنیدند
سلطان سلاطین و فریدون و قبادند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جدان تو از مادر از بهر تو زادند
از دهر بدین ملک ز بهر تو فتادند
این ملک به شمشیر برای تو گشادند
خود ملک و شهی خاصه ز بهر تو نهادند
روزی که در میکده عشق گشادند
بر من رقم بندگی عشق تو دادند
جان و دل سودائیم از عشق تو زادند
اینست که بس پا کرو و پاک نهادند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.