طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد
دل عاشق چه بود؟ لجه دریا باشد
لذت جان طلبی،خاطرفارغ بکف آر
دل عاشق بجهان فارغ و یکتا باشد
من ندانم که چه حالست؟ که هر جا که منم
خاطرم شیفته آن قدوبالا باشد
روز محشر،که سر از خواب گران بردارم
جان من شیفته عشق و تولا باشد
بوی عشق تو مرا زنده جاویدان کرد
این هم از خاصیت معجز عیسا باشد
دل بدلدار ده و جان گرامی در باز
تا ترا قاعده عیش مهنا باشد
قاسم،از عشق مگو قصه به بیگانه دلان
سخن عشق همه رمز و معما باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حالاتی است که عاشق در آن تجربه میکند. شاعر به توصیف عمق عشق و ارتباط آن با دنیای فراموشنشدنی میپردازد و به ویژگیهایی چون بیقراری دل عاشق و شهود خاصی که از عشق سرچشمه میگیرد اشاره میکند. عشق به عنوان نیرویی زندهکننده و جاودانی توصیف شده که انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. همچنین شاعر به زیبایی و سادگی عشق اشاره کرده و به رهروان این مسیر توصیه میکند که عشق را با دیگران در میان نگذارند، زیرا هر سخن به عشق، خود یک راز و معماست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کوه سینا، نماد دانش و آگاهی است و در این مقایسه، دل عاشق به عمق دریا تشبیه شده است. به عبارتی، قلب عاشق پر از احساسات عمیق و وسیع است، همانطور که دریا عمیق و وسیع است.
هوش مصنوعی: لذت جستجوی عشق و سعادت، زمانی به دست میآید که دل عاشق، از دغدغهها و نگرانیهای دنیا آزاد باشد و فقط به یگانگی و عشق فکر کند.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه احساسی دارم، اما هر جا که باشم، ذهنم به آن شخص با قد و قامت زیبا و دلربا مشغول است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که از خواب عمیق بیدار شوم، روح من به عشق و محبت معصومانه تعلق خواهد داشت.
هوش مصنوعی: عطر عشق تو باعث شده که من احساس زندگی ابدی کنم؛ این هم یکی از ویژگیهای معجزهگونه مانند عیسی است.
هوش مصنوعی: دل را به معشوق بسپار و جان باارزش خودت را آزاد کن تا بتوانی از pleasures زندگی بهخوبی بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: قاسم، درباره عشق با کسانی که دلشان به عشق آشنا نیست صحبت نکن، چون موضوع عشق همیشه پر از راز و رمز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت آنست که بر دشت تماشا باشد
باغ را زینت و زیب از گل رعنا باشد
هر که او جانور است آرزوی یار کند
هر که را هست دلی عاشق و شیدا باشد
ذره سنگ همه لعل بدخشان گردد
[...]
همه کس را نظری از تو تمنا باشد
این نوع همه از دیده بینا باشد
دوش در خواهش یک بوسه رقیب تو مرا
چیزها گفت که دشنام تو حلوا باشد
تیر و خنجر فکن از دست و بنازیم بکش
[...]
هر که را با خطِ سبزت سرِ سودا باشد
پای از این دایره بیرون نَنِهَد تا باشد
من چو از خاکِ لحد لاله صفت برخیزم
داغِ سودای توام سِرِّ سُویدا باشد
تو خود ای گوهرِ یک دانه کجایی آخِر
[...]
تا به کی این دل من واله و شیدا باشد؟
تا به کی در هوس عشق و تمنا باشد؟
دل و جان رفت ز دستم،چه کنم،درمان چیست؟
مدد جان و دل از عز تعالا باشد
آن زمانی که نقاب از رخ خود بگشاید
[...]
هر که را مهر تو اندر دل شیدا باشد
پای او را همه بر دیده من جا باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.