گنجور

 
قاسم انوار

ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد

کسی که همت درون،فکرمختصردارد؟

کسی بوصف نکو راه یابد اندر دل

اگر بحسن و لطافت رخ قمر دارد

بگو بواعظ ما: دین خود نگه می دار

بشرط آنکه دلت زین متاع اگر دارد

بهیچ حال بجز دوست سر فرو نارد

دلی که از صفت عاشقی خبر دارد

مگوزحسن ولطافت بپیش خواجه خطیب

که غیر عالم تو عالمی دگر دارد

کمر نبنددهرگز بچست و چالاکی

کسی که باغم او دست در کمر دارد

بحسن دلبر ما کیست در جهان،قاسم؟

هزار شیوه شیرین چون شکر دارد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
مسعود سعد سلمان

هوای دوست مرا در جهان سمر دارد

به هر دیار زمن قصه دیگر دارد

ز بوته دل رویم همی کند چون زر

ز ابر چشم کنارم همیشه تر دارد

ز بار انده هجران ضعیف قد تو را

[...]

اثیر اخسیکتی

امید وصل غم روز هجر چون شب شمع

ز سوز سینه لبم خشک و دیده تر دارد

امید وصل ز دل پرس و درد هجر زجان

که هر کسی ز غم خویشتن خبر دارد

بذوق جان سخن تلخ تو خوش است زقند

[...]

مجد همگر

خبر دهید مرا کآن پسر خبر دارد

که کار من زغمش روی در خطر دارد

خبر ندارم در عشق او ز کار جهان

ولی جهان ز من و کار من خبر دارد

همه فسانه عالم مرا فرامش گشت

[...]

سعدی

کس این کند که دل از یار خویش بردارد

مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد

که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق

دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد

اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد

[...]

امیرخسرو دهلوی

کسی که شمع جمال تو در نظر دارد

ز آتش دل پروانه کی خبر دارد

ز مرهمش نشود سود دردمندی را

که زخم کاری تیغ تو بر جگر دارد

ز بیقراری زلفت قرار یافت دلم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه