حلقه بر در مزن، که بارت نیست
خانه کمتر طلب، که جارت نیست
گفتمت ناروا مدار چنان
هوس دار و این دیارت نیست
هرچه با یاد خویشتن باشی
فکر خود کن، که فکر یارت نیست
نان خورش یاد یار می باشد
گر همه شام و گر نهارت نیست
نوش بادت نصیحت مستان
باده می نوش، چون خمارت نیست
آدمی چون ترا بدست آرد
اشتر مستی و مهارت نیست
قاسمی شد مقیم خاک درت
بعد از این حاجت تجارت نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به طور کلی به موضوع عدم انتظار و نیاز به چیزهایی که در دسترس نیستند، میپردازد. شاعر به کسی توصیه میکند که به در نزن چرا که آن شخص در اینجا جایی ندارد. او بیان میکند که اگرچه ممکن است دلتنگیهایی وجود داشته باشد، اما یاد خود را فراموش نکن و به یاد کسی نباش که برایت مهم نیست. همچنین شاعر به این نکته اشاره میکند که دوست داشتنیها باید به دل نزدیک باشند و قابل دسترس، و درنهایت میگوید که در زندگی به ویژگیهای خود اتکا کن و به دنبال آنچه که به درد بخور نیست نرو. شعر به فلسفهای از پذیرش و ارزیابی واقعیات زندگی میانجامد.
هوش مصنوعی: به در نزن، زیرا که برای تو جایی نیست. کمتر از آنچه که میخواهی را طلب کن، چون جای بیشتری برای تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به تو گفتم که هوسهای نادرست را دنبال نکن و این مکان متعلق به تو نیست.
هوش مصنوعی: هر اندازه که به خودت فکر کنی و به خاطر داشته باشی که به یاد خودت هستی، باید بدان که این افکار و اندیشهها، شاید فقط به خودت مربوط باشد و از طرف کسی دیگر حمایتی ندارند.
هوش مصنوعی: اگر چه ممکن است در شام و نهار، غذایی نباشد، اما یاد یار همواره در دل و در سفرهی نان حاضر است.
هوش مصنوعی: نوشی بر تو باد! از نصیحت کسانی که مست مینوشند، گوش مگیر، زیرا تو در حال حاضر مست نیستی و احساس نیازی به آن نداری.
هوش مصنوعی: انسانی که به او اعتماد کنی و از او بهرهبرداری کنی، اگر مست و ناپخته باشد، نمیتوان به او تکیه کرد و مهارتش را معتبر دانست.
هوش مصنوعی: بعد از این، قاسمی در خاک در تو جاودانه میشود و نیازی به تجارت و داد و ستد ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راه دین صنعت و عبارت نیست
جز خرابی در او عمارت نیست
سخن عشق جز اشارت نیست
عشق در بند استعارت نیست
دل شناسد که چیست جوهر عشق
عقل را ذرهای بصارت نیست
در عبارت همی نگنجد عشق
[...]
زدن حلقه جز اشارت نیست
ذوق دل قابل عبارت نیست
بیش ازین سود در تجارت نیست
کاحتمالیت از خسارت نیست
عشق بستان و خویشتن بفروش
که نکوتر ازین تجارت نیست
پر شد از دوست هر دو کون ولیک
سوی او زهرهٔ اشارت نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.