در جمله ذرات جهان لمعه حسنیست
من با تو بگویم، که ترا پرتو حس نیست
رو دیده بدست آر، که تا باز ببینی
در جمله ذرات جهان نور تجلیست
از فرط حجابست، که آن مشرک نادان
در سجده لات آمد و پنداشت که عزیست
از دولت دیدار تو دایم بشب و روز
موسی صفتست این دل و بر طور تمنیست
ای طالب درگاه، اگر واقف راهی
از غیر بپرهیز، که آن غایت تقویست
جمعیم بدیدار تو وز تفرقها دور
کان جا که تویی جمعیت صورت و معنیست
عشقست که در مشرب ماآب حیاتست
عشقست که در مذهب ما علت اولیست
بر کشتن عشاق نوشتند فتاوی
این قصه بر مفتی ما فتوی منعیست
از عشق تو شد زنده دل قاسم مسکین
با نکهت عشق تو چه جای دم عیسیست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تجلی نور و عشق الهی در جهان اشاره دارد. شاعر میگوید که در همه ذرات جهان نور و زیبایی وجود دارد و این نور از طریق عشق الهی تجلی مییابد. به نظر میرسد که انسانها، به دلیل حجابهای دنیوی، گاهی نمیتوانند این نور را ببینند و به درستی درک کنند. شاعر از کسانی که طالب حقیقت و دیدار الهی هستند میخواهد که از غیر بپرهیزند و به سوی این نور بروند. عشق در اینجا به عنوان منبع حیات و علت اولیه معرفی شده است و شاعر به وجود عشق در دلها اشاره میکند که حتی قادر است جانها را زنده کند. به طور کلی، شعر به زیبایی و قدرت عشق الهی و وجود نور در همه جا میپردازد.
هوش مصنوعی: در تمام ذرات جهان نور و زیبایی خاصی وجود دارد، اما من میخواهم با تو صحبت کنم که تو خودت روشنایی و زیبایی را حس نمیکنی.
هوش مصنوعی: با دیدة خود حقیقت را درک کن، زیرا وقتی به واقعیت نگاه کنی، در تمام ذرات جهان، روشنی و نور حضور دارد.
هوش مصنوعی: به دلیل شدت حجاب و نادانی، آن فرد مشرک در سجدهی بت لات رفت و فکر کرد که او خداست.
هوش مصنوعی: این دل همواره شیفته و مشتاق دیدار توست، مانند موسی که پیوسته به درگاه خدا نزد کوه طور حضور دارد و امیدش به آنجا بستگی دارد.
هوش مصنوعی: ای خواهان نزدیک شدن به خدا، اگر به راهی آگاه هستی، از غیر او دوری کن، زیرا این اوج تقواست.
هوش مصنوعی: ما گرد هم آمدهایم تا تو را ببینیم و از جداییها دور شدهایم. آنجا که تو هستی، حقیقت و معنا در یک جمعیت متجلی است.
هوش مصنوعی: عشق همان نیروی حیات در وجود ماست و در باورهای ما به عنوان سرچشمه و اصلیترین علت معرفی شده است.
هوش مصنوعی: در برابر عشق و عاشقان حکمهایی نوشتهاند، اما به نظر مفتی ما، این موضوع جایز نیست.
هوش مصنوعی: قاسم مسکین به خاطر عشق تو دوباره جان گرفته است. با بوی عشق تو، چه نیازی به دم عیسی وجود دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تابنده تر از زهره و از مشتری آن چیست
چیزی که در این عالم بی او نتوان زیست
کان طرب و خرمی و خوبی و خوشیست
شاید که ازو بربخوری بلبله بیست
چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست
چشمی که چنین است به دیدار تو اولیست
صورنگر از آن صورت و معنی چو خبر داشت
انگیختن صورت چینش به چه معنیست
بر طرف چمن سور به صد شرم بر آید
[...]
رخسار تو چون آینه صورت و معنیست
در پرتو دیدار تو انوار تجلیست
از خاک کف پای تو هر بو که شنیدیم
لطفیست که در خاصیت باد صبا نیست
از بوی تو شد جان و دلم زنده جاوید
[...]
افسوس که صورت تُتق چهرهٔ معنی ست
ورنه همه آفاق پر از نور تجلّی ست
هر لحظه در این کوی به دیگر صفتی یار
در جلوهٔ حسن است ولی چشم تو اعمی ست
گر نیست به هر مو کششی از طرف دوست
[...]
مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست
او را به جمال تو کجا زهره دعوی ست
رضوان به هوای قد رعنای تو ای سرو
جاوید وطن ساخته در سایه طوبی ست
منما به کس آن روی و در آیینه نظر کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.