فارغ بود از آفت گیتی دل روشن
از برق زیانی نرسد خرمن مه را
چشم تو به من خواست که پیغام فرستد
گرداند زره چون مژه از ناز نگه را
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
فارغ بود از آفت گیتی دل روشن
از برق زیانی نرسد خرمن مه را
چشم تو به من خواست که پیغام فرستد
گرداند زره چون مژه از ناز نگه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خط خوش از مشک تر انگیخته مه را
بر دفتر طاعت رقمی رانده گنه را
افگند دل ما همه در چاه زنخدان
وانگاه بپوشید به سبزه سر چه را
هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
[...]
رنگینی دکّان شود آن چشم سیه را
از خونم اگر غازه دهد، تیغ نگه را
آن غالیه گون خال، ندانم به چه تقصیر
در نیل کشد اختر این بخت سیه را؟
یک تشنه جگر را به زنخدان تو ره نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.