ای خط خوش از مشک تر انگیخته مه را
بر دفتر طاعت رقمی رانده گنه را
افگند دل ما همه در چاه زنخدان
وانگاه بپوشید به سبزه سر چه را
هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
پیراهن یک شهر ز دست تو قبا شد
یک بار چنین کج منه، ای شوخ، کله را
خسرو نگرفت از تب عشق تو قراری
چه جای قرارست در آتشکده که را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جنبههای عشق و عواطف انسانی پرداخته است. شاعر از خط خوشی صحبت میکند که باعث زینت بخشیدن به زیباییهای معشوق شده و در عین حال گناه و اشتباهات را یادآوری میکند. او از دلباختگی خود و تأثیر زنخدان معشوق بر دلش اشاره کرده و نشان میدهد که عشق به عنوان یک نیروی قوی نمیتواند او را آرام کند. همچنین به وفور زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و بیان میکند که عشق موجب درد و رنج است و هیچ راهی برای رهایی از آن وجود ندارد. در نهایت، شاعر به بستری از آتش و عشق به معشوق اشاره میکند که قرار و آرامش را از او میگیرد.
هوش مصنوعی: ای خط زیبا، تو با عطر خوش مشک، زیبایی ماه را در دفتر عبادت به ثبت رساندهای و گناه را به فراموشی سپردهای.
هوش مصنوعی: دل ما در چاه چینهای لبان تو افتاده است و سپس تو به سبزه روی خود میپوشانی، پس چرا باید ناراحت شویم؟
هوش مصنوعی: با اینکه موهای تو مانند سپاهی بزرگ و قوی در دنیا هست، اما نمیتوان هر روز این سپاه را به هم ریخت و پریشان کرد.
هوش مصنوعی: پیراهن یک شهر به خاطر تو خراب شد. یک بار دیگر این قدر کج و کوله نشو، ای شوخ، سر را!
هوش مصنوعی: خسرو از شدت عشق تو نتوانست آرامش بگیرد. در آتشکده که در آنجا شعلهها زبانه میکشد، چه جایی برای آرامش وجود دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنگینی دکّان شود آن چشم سیه را
از خونم اگر غازه دهد، تیغ نگه را
آن غالیه گون خال، ندانم به چه تقصیر
در نیل کشد اختر این بخت سیه را؟
یک تشنه جگر را به زنخدان تو ره نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.