چاک از جیبم به دامان میرود
تا چه بر چاک از گریبان میرود
جوهر طبعم درخشانست لیک
روزم اندر ابر پنهان میرود
گر بود مشکل مرنج ای دل که کار
چون رود از دست آسان میرود
جز سخن کفری و ایمانی کجاست؟
خود سخن در کفر و ایمان میرود
هر شمیمی را مشامی درخور است
بوی پیراهن به کنعان میرود
آید و از ذوق نشناسم که کیست
تا رود پنداشتی جان میرود
میبرد اما نه یک جا میبرد
میرود اما پریشان میرود
هرکه بیند در رهش گوید همی
قبلهٔ آتشپرستان میرود
اول ماه است و از شرم تو ماه
آخر شب از شبستان میرود
بگذر از دشمن دلش سخت است سخت
آبروی تیر و پیکان میرود
کیست تا گوید بدان ایواننشین
آنچه بر غالب ز دربان میرود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان من همراه خوبان میرود
همره خوبست آسان میرود
هر که راه عشق جانان می رود
ترک جان چون گفت آسان می رود
جان به استقبال جانان میرود
تشنه سوی آب حیوان میرود
بلبل شیدا شد آزاد از قفس
سوی گلگشت گلستان میرود
زین عجایبتر چه باشد در جهان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.