گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
غالب دهلوی

اگر داغت وجودم را در اکسیر نظر گیرد

سراپای من از جوش بهاران پرده برگیرد

به عرض هر گسستن کز نفس بالد ز بی تابی

خیالم الفت مرغوله مویان را ز سر گیرد

دل از سودای مژگان که خون گردید؟ کز مستی

به ذوق رخنه از هر قطره ره بر نیشتر گیرد

به چشم مدعی همچون چراغ روز بی نورم

چراغم گر به فرض از پرتو خورشید درگیرد

رمش نظاره را از رقص بسمل در چمن پیچد

غمش آیینه را از چهره عاشق به زر گیرد

گمم در وی ز رشک ست این که غمخواری نمی خواهم

که ترسم یابد او را هر که از حالم خبر گیرد

سرت گردم اگر پای نزاکت در میان نبود

تنم از لاغری صد خرده بر موی کمر گیرد

نوردم نامه و دل بار بار از بدگمانی ها

نهد نقش تو پیش روی و خود را نامه بر گیرد

خوشم گر استواری نیست همچون موج کارم را

که هر دم از شکست خود روانی بیشتر گیرد

محبت هر دلی را کز نزاکت سرگران یابد

سبک در دام ذوق ناله مرغ سحر گیرد

خوشا روزی که چون از مستی آویزم به دامانش

گه از دستم کشد گاهم به روی چشم تر گیرد

ز فیض نطق خویشم با نظیری همزبان غالب

چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد

 
 
 
نظیری نیشابوری

محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیرد

چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد

غالب دهلوی

همین شعر » بیت ۱۲

ز فیض نطق خویشم با نظیری همزبان غالب

چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد

سید حسن غزنوی

هم اکنون باز نقاش طبیعی خامه بر گیرد

ز نقش عالم آرایش جهان زیب دگر گیرد

گهی بر آب تر از ابر زنگاری زره دوزد

گهی از لاله تیغ کوه شنگرفی سپر گیرد

سحاب پر زنم چشم نبی بی پسر گردد

[...]

امیرخسرو دهلوی

دلم را گاه آن آمد که کام از عیش برگیرد

ز دست ساقی دوران چو گردون جام زر گیرد

ملامت می کند ما را خرد در عشق ورزیدن

دل عاشق کجا قول خود را معتبر گیرد؟

به عیاری کسی آرد شبی معشوق خود در بر

[...]

محتشم کاشانی

اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد

فلک زان رشحه‌تر گردد زمین زان شعله درگیرد

نماید در زمان ما و تو بازیچهٔ طفلان

فلک گردد ور عشق لیلی و مجنون ز سر گیرد

به بالینش سحر آن زلف و عارض را چنان دیدم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از محتشم کاشانی
نظیری نیشابوری

محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیرد

چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد

پس از وارستگی ها بیشتر گشتم گرفتارش

چو صیدی جست صیادش ز اول سخت تر گیرد

محبت بیشتر قائم شود چون بشکند پیمان

[...]

صائب تبریزی

زدیدار تو از یوسف زلیخا مهر برگیرد

چراغ دیده یعقوب از روی تو درگیرد

نه زاهد ماند نه میخواره از حسن جهانسوزش

که چون گردید آتش شعله ور در خشک و تر گیرد

در آب زندگانی موی آتش دیده را ماند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه