ای داور آفاق که از فرط سخاوت
بر خوان نوالت دو جهان ماحضر آید
چون خانهٔ زنبور مر آن کاخ مسدّس
با وسعت کاخ کرمت مختصر آید
تنها نه ترا مژدهٔ فتح آمده امروز
هر روز ز نو مژدهٔ فتح دگر آید
انگیخت عدویت شَرَر فتنه و غافل
کش عمر به کوتاهی عمرر شرر آید
آمد ز در مهر و به کین رفت ولیکن
زان ره که به پا رفت دگر ره به سر آید
عفو تو ز آغاز امان داد مر او را
تا مایهٔ آسایش خیل بشر آید
عدل تو نمیخواست که آن دزد خطاکار
از عفو تو ایمن ز بلا و خطر آید
میخواست دگرباره زند نوبت طغیان
تا باز بر او کیفری از بد بتر آید
خصم تو چنان کرد که عدل تو همیخواست
تا باز سزاوار زیان و ضرر آید
حالی ز میان رفت و به کین تو کمر بست
غافل که ورا سیل بلا تا کمر آید
از حیله به جیش تو رسانید گزندی
پنداشت که آن حیله بلا را سپر آید
غافل که چو شد پیسپر وادی نیرنگ
در وادی نیرنگ اجل پیسپر آید
انگیخت ز خود همچو چنار آتش و غافل
کز شعلهٔ آن آتش بیبرگ و بر آید
بر شمع چو پروانه بزد خویش و ندانست
کز شمع چو پروانهٔ بیبال و پر آید
فرداست که در جشمعدو چشمهٔ خورشید
از مردمک چشم بتان تیرهتر آید
فرداست که در دشت وغا تیر خدنگت
بدخواه ترا بر رک جان نیشتر آید
فرداست که در شأن تو از عالم بالا
آیات ظفر بیشتر از پیشتر آید
گفتند ازین پیش بهم بیهده گویان
در پارس نه جز تنگ قماش و شکر آید
از فارسیان فتنه و آشوب نیزد
زی پارس سپه از حشر در حشر آید
هرکس که به شیراز درآید ز پی جنگ
گویی به مثل بر سر گنج گهر آید
زین مشت طرب پیشهٔ نازک تن عیاش
کی سختی ارباب وغا در نظر آید
هر گوش که نشنید به جز زمزمهٔ چنگ
شک نیست که از دمدمهٔ کوس کر آید
بخت تو چنین کردکه تا خلق بداند
کز فارسیان نیزگهی شور و شر آید
تنها نه ز بنگاله بدینجا شکر آرند
گه جای شکر حادثهٔ جان شکر آید
تنها نه همین تنگ طبرزد رسد از مصر
گه در عوض تنگ طبرزد تبر آید
تنها نه همین گندم و جو روید ازین ملک
تنها نه همین حاصل آن سیم و زر آید
گه صارم و خنجر هم از آن ملک بروید
گه جوشن و مغفر هم ازآن ملک برآید
تنها نه مطر بارد میغش به بهاران
کز میغ گهی تیر به جای مطر آید
تنها نه به صحراش غزالست خرامان
گاهی هم از آن بیشه برون شیر نر آید
القصه کسی جز تو نیارد که درین عهد
از عهدهٔ یکروزهٔ این ملک برآید
نه هرکه ز همدوشی قدر تو زند لاف
فیالحال مؤید ز قضا و قدر آید
نه هرکه نهاد پای بر اورنگ شود شاه
نه هرکه به سر تاج نهد تاجور آید
بد کن به عدو دادگر تا بتوانی
نیکست هرآن بد که به بیدادگر آید
تا هست جهان صیت تو چون پرتو خورشید
هر روز در اطراف جهان مشتهر آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ناظر بر ویژگیهای داور آفاق و عدالت اوست. شاعر با اشاره به سخاوت و عدالت داور، بیان میکند که همگان از رأفت و کرامت او بهرهمند میشوند. او به داستانهایی از عفو و قضاوت داور میپردازد و تأکید میکند که حتی خطاکاران نیز باید بیاموزند که عمر کوتاه و دسیسهها نمیتوانند به آنها کمکی کنند. شاعر همچنین به پیروزیها و فتوحات روزافزون اشاره میکند و تأکید میکند که فقط فردی چون داور میتواند بار این مسئولیتها را به دوش بکشد. او در نهایت نیز یادآور میشود که هر روز نام و عظمت داور در سراسر جهان منتشر میشود و حتی دشمنان نیز به قدرت و عدل او تن میدهند.
هوش مصنوعی: ای داور جهانیان، که به خاطر سخاوت بینظیرت، بر سفرهات دو جهان حاضر میشوند.
هوش مصنوعی: خانهٔ زنبور با وجود کوچکیاش، به اندازهٔ یک قصر بزرگ و مجلل به نظر میرسد. به عبارت دیگر، ممکن است چیزی کوچک باشد، اما زیبایی و اهمیت آن میتواند آن را همانند یک قصر بزرگ جلوه دهد.
هوش مصنوعی: امروز فقط تو نیستی که خبر پیروزی را دریافت کردهای، بلکه هر روز خبر جدیدی از پیروزیهای تازه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: دشمنی باعث برانگیخته شدن آتش فتنه شد و در عین حال، غفلت انسان موجب کوتاهی عمرش میشود، چرا که این آتش میتواند به سرعت بروز کند.
هوش مصنوعی: او با محبت وارد شد و با کینه بیرون رفت، اما پیرو مسیری که آغاز کرد، سرنوشت دیگری پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: بخشایش تو از همان ابتدای کار به او امنیت بخشید تا اینکه موجب آسایش و راحتی جمع زیادی از انسانها شود.
هوش مصنوعی: تبعیت از عدل تو باعث نمیشود که آن دزد خطاکار بخواهد از بخشش تو در امان بماند و از بلا و خطر دور باشد.
هوش مصنوعی: میخواست دوباره فرصتی پیدا کند تا طغیانی برپا کند و تا به این وسیله دوباره عذاب و کیفر بدتری از او را در پی داشته باشد.
هوش مصنوعی: دشمن تو به گونهای عمل کرد که عدالت تو نیز میخواست تا او سزاوار زیان و خسارت باشد.
هوش مصنوعی: حالت به شدت تغییر کرده و به خاطر کینهات خود را آماده مقابله کردهای، غافل از اینکه بلای بزرگ مانند سیلی به سمت تو میآید و تو را به کام خود خواهد کشید.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که کسی به واسطهی یک تدبیر یا فریب به صدمهای دچار میشود و فکر میکند که این تدبیر میتواند او را از گرفتار شدن به دردسر محفوظ نگهدارد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که اگر انسان در دام فریب و تزویر غافل شود، روزی که به اوج فریب میرسد، ناگاه زمان مرگ نیز به سراغش میآید. به عبارت دیگر، در حالتی که درگیر فریبها و نیرنگها است، از واقعیت و حقیقت غافل میشود و به همین دلیل، زمان از دستش میرود.
هوش مصنوعی: شخصی مانند چنار درون خود آتش را شعلهور کرده است و غافل است از اینکه این آتش نه تنها او را میسوزاند، بلکه ممکن است باعث نابودی و بیثمری او شود.
هوش مصنوعی: وقتی پروانه به شمع نزدیک میشود، نمیداند که در این نزدیکی چه خطری نهفته است و در واقع به خودشم آسیب میزند، چرا که بدون بال و پر، به شمع نزدیک میشود و این باعث میشود که گرفتار شعلهها شود.
هوش مصنوعی: فردا در نگاه دشمنان، نور خورشید از مردمک چشم بتهای زیبا هم تاریکتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: فردا در میدانی پر از نبرد، تیرهای دشمن به تو آسیب خواهند زد و جانت را به خطر میاندازند.
هوش مصنوعی: فردا در شأن تو از عالم بالا نشانههای پیروزی به مراتب بیشتری آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: گفتند که پیش از این، در زبان پارسی افرادی که به بیهودهگویی مشغول بودند، جز چیزهای بیارزش و سطحی مانند لباسهای تنگ و شکر چیز دیگری نمیتوانستند بگویند.
هوش مصنوعی: از ایرانیها فتنه و آشوب به وجود میآید و این ناشی از روحیهی جنگجویان پارسی است که در عرصهای بزرگ و پیچیده وارد میشوند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به شیراز بیاید به قصد جنگ، انگار که برای به دست آوردن گنجی گرانبها به آنجا رفته است.
هوش مصنوعی: از این ضربه شادی بخش، به انسان حساس و خوشگذران، چطور میتواند سختیهای زندگی مبارز را احساس کند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که چیزی جز آواز چنگ را نشنیده، نمیتواند ادعا کند که چیزی نشنیده است، زیرا ممکن است صدای بلند دیگری او را به سکوت کشانده باشد.
هوش مصنوعی: چنین تقدیر و سرنوشتی برای تو رقم خورده که مردم متوجه شوند از میان فارسیزبانان نیز گاهی شور و هیجان به وجود میآید.
هوش مصنوعی: تنها افرادی از بنگاله به اینجا نمیرسند که شکر بیاورند، بلکه در اینجا به دلیل اتفاقات زندگی و چگونگی آن، خود شکر به وجود میآید.
هوش مصنوعی: تنها محدودیتهای فعلی نیست که از جایی دیگر به ما برسد؛ بلکه ممکن است در عوض آن، چیزهای دیگری نیز به ما بیایند که به نوعی متفاوت و حتی بهتر باشند.
هوش مصنوعی: تنها گندم و جو از این سرزمین نمیروید، بلکه از این خاک، چیزهای ارزشمند دیگری همچون طلا و نقره نیز به دست میآید.
هوش مصنوعی: گاهی انسان مانند شمشیر تیز و برندهای میشود که از آن سرزمین برمیخیزد و گاهی نیز مانند زره و کلاهخود، آماده دفاع و حفاظت از خود است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که در بهار، فقط باران نمیبارد و sometimes تیرگی و مشکلاتی هم وجود دارد که به جای باران، خود را نشان میدهد. به عبارتی، زندگی همیشه خوب و خوشایند نیست و گاهی با چالشها و تیره روزیها همراه است.
هوش مصنوعی: در دشت نهتنها آهوها به آرامی راه میروند، بلکه گاهی ممکن است شیر نر هم از داخل جنگل بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: در نهایت، هیچ کس جز تو نمیتواند از پس مسئولیتهای این سرزمین در یک روز برآید.
هوش مصنوعی: نه هر کسی که از کنار تو باشد، به ارزش تو افتخار میکند؛ زیرا فقط کسانی که به قضا و قدر ایمان دارند، میتوانند از تو حمایت کنند.
هوش مصنوعی: هر کس که بر تخت سلطنت قدم بگذارد، لزوماً پادشاه نمیشود و هر کسی که تاج بر سر بگذارد، به مقام بزرگی نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر به دشمنی که عدالت را رعایت میکند، بدی کنی، میتوانی به نیکی او را تحت تأثیر قرار دهی، چرا که هر آسیبی که به ظالم برسد، بدی او را بیشتر نمایان میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان برقرار است، نام تو مانند پرتوهای خورشید هر روز در سراسر دنیا پخش و شناخته خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر روز مرا عشق نگاری بسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ در آید
ور در بدو سه قفل گران سنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
ور شب کنم از خانه بجای دگر آیم
[...]
هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید
از جان و دلم انده دیرینه برآید
بسیار عنا دیدم در کان گهر من
از بخت همی کانم نزد گهر آید
هر روز من از آمدنت شاد کنم دل
[...]
آخر چو بود عمر همه کام برآید
شب گر چه بود تیره هم آخر سحر آید
هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید
در چاه زنخدان تو هر جان که وطن ساخت
زود از رسن زلف تو بر چرخ برآید
هین توشه ده از خوشه ابروی ظریفت
[...]
گر صبر کنی ور نکنی موی بناگوش
این دولت ایام نکویی به سر آید
گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.