گنجور

 
قاآنی

کنون که دامن مقصود اوفتاد به چنگ

به کام غیر ز کف دادنش محال بود

ز فرط شوق حضورش‌ هنوز حیرانم

که بر که می‌نگرم خواب یا خیال بود

 
 
 
گلها برای اندروید
کمال‌الدین اسماعیل

چنان سزد که کسی را که رتبتی باشد

غم کسی بخورد کو ضعیف حال بود

ز کوه جاه خود از پایة نصاب افتاد

ز واجبات جهان چون ز کات مال بود

اهلی شیرازی

کمال صنع الهی در آن جمال بود

که حسن و خال و خطش جمله بر کمال بود

کرا مجال چو پروانه وصل آن شمع است

وگر مجال بود بودنش محال بود

به تیره بخت اجل گر چو برق برگذری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه