خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود
هرکجا ذکری از آن شوخ پریزاد رود
هر شکایت که مرا از تو بود در دل تنگ
چون کنم یاد وصالت همه از یاد رود
هرکجا کز رخ و بالای تو گویند سخن
ظلم باشدکه حدیث ازگل و شمشاد رود
وقت آنست که تا سنبلهٔ چرخ مرا
از غم سنبل گیسوی تو فریاد رود
از طرب عارف و عامی همه در رقص آیند
هرکجا ذکری از آن حسن خداداد رود
خون شود دجله ز اشک از خبر گریهٔ من
وقتی از خطهٔ کرمان سوی بغداد رود
آن نه بالاست بلاییست که از رفتن او
دل و دین و سر و سامان همه بر باد رود
با زبان چو منی خاصه که در مدحت شاه
ستمست ار سخن از سوسن آزاد رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر من از خوی تو هر چند که بی داد رود
چون رخ خوب تو بینم همه از یاد رود
گره طره مشکین مگشا پیش صبا
عمر صد دل شده مپسند که بر باد رود
تا به کی عاشق دلخسته به امید وصال
[...]
کی تمنای تو از خاطر ناشاد رود
داغ عشق تو گلی نیست که بر باد رود
نرود حسرت آن چاه زنخدان از دل
تشنه راآب محالستکه از یاد رود
گر بشستن برود نقش الف از شانه
[...]
ای شهیدی که نشاید غمت ازیاد رود
گرچه این خاک وجودم همه بر باد رود
ماجرای غمت ار بگذرد اندر آفاق
تا به افلاک همی ناله و فریاد رود
محض رفتن به جنان مایه ی شادی نبود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.