قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۰ - در تعریف کتاب باده بیخمار و ستایش خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه طابالله ثراه گوید
لبالب کن ای مهربان ماه ساغر
از آن آبگلگون از آن آتش تر
کزان آتش تر بسوزیم دیوان
وز آن آبگلگون بشوییم دفتر
همای من ای باز طوطی تکلم
تذرو من ای کبک طاووس پیکر
چو مرغ شباهنگ بیزاغ زلفت
پرد کرکس آهم از چرخ برتر
چو دمسیجه بسیار دم لابهکردم
نگشی چو عنقا دمی سایهگستر
اگر خواهیم همچو ساری نواخوان
اگر خواهیم همچو قمری نواگر
چو بلبل برون آور از نای آوا
چو طوطی فرو ریز از کام شکر
چو طاووس برخیز ه از بط بیفشان
به ساغر میی همچو خونکبوتر
شرابی که گر در بن خار ریزی
گل و سنبل و ارغوان آورد بر
شود صعوه از وی همای همایون
شود عکه از آن عقاب دلاور
شرابی ازان جان آفاق زنده
چو از نار سوزنده جان سمندر
بدو چشم بیننده تابنده عکسش
چو خورشید رخشان به برج دو پیکر
چه نستوده مر دستی ای باغ پیرا
چه آشفته مغزستی ای کیمیاگر
نه شدیار خواهد نه تیمار دهقان
نه فرار باید نه گوگرد احمر
از آنمیکه چونبرگگل هست حمرا
از آن می که چون رنگ زر هست اصفر
بهگل پاش تا گل شود منبت گل
به مس ریز تا مس شود شوشهٔ زر
مراد من ای چشم عابدفریبت
جهانی خداجوی راکردهکافر
شنیدم که سیمست در سنگ پنهان
ترا سنگ خاراست در سیم مضمر
مکرر از آنست قند لبانت
که مدح جهاندار خواند مکرر
ابوالفتح فتحعلی شاهکی فر
کهگیردگه رزم از چرخکیفر
بهگاه سخا چیست جودی مجسم
به روز وغاکیست مرگی مصور
طلوع سهیل از یمن گر ندیدی
ببین بر یمینش فروزنده ساغر
به کشتی نگارند اگر نام حلمش
نخواهد بهگاه سکون هیچ لنگر
مقارن شود چون به خصم سیه دل
قران زحل بینی و سعد اکبر
به ایوان خرامد یمی گوهرافشان
به میدان شتابد جمیکینهآور
رقمکردهکلکش یکی نغز نامه
فروزنده بر سان خورشید انور
مرتب زده حرف نامش که باشد
به هر هفت از آن ده حواس سخنور
نخست از همه باکه تایش نبینی
بجز بای بسم الله از هیچ دفتر
یکی صولجان زاب نوس است گویی
از آنگشته پرتابگویی ز عنبر
دویم حرف او چارمین حرف زیبا
به زیبندگی چون درخت صنوبر
دو چیز است آن را به گیتی مماثل
یکی قد جانان یکی سرو کشمر
سیم حرف آن اولین حرف دیوان
ولیکن به هفتاد دیوان برابر
دو نقشست او را به دوران مشابه
یکی قامت من یکی زلف دلبر
ورا حرف چارم سر هوش و هستی
که هشیار را هست از آن هوش در سر
دو شکل است آن را بهگیهان مشاکل
یکی شکل هاله یکی شکل چنبر
ز حرف نخستین شش شعر شیوا
شوم رمزپرداز شش حرف دیگر
بر آن خامهکاین نامهکردست انشا
هزار آفرین از جهاندار داور
یکی نغز تشبیه مطبوع دلکش
سرایم از آن خامه و نامه ایدر
خود آن خامهٔ دو زبانگر نباشد
پی نظم دین نایب تیغ حیدر
مر این نامه در زیر این تند خامه
چرا همچو جبریل گسترده شهپر
اگر تنگ مانی چنین نغز بودی
بماندی بجا دین مانی مقرر
روان خردمند از آن جفت شادی
چو جان مغان ز آتشین آب خلر
از این چارده برج دری نامش
بتابد چو ماه دو هفته ز خاور
اگر نام این نامهٔ نامور را
نگارند بر شهپر مرغ شبپر
چو عیسی بهخورشید همسایه گردد
کسی را که از آن فتد سایه بر سر
ور از حشو اوراق او یک ورق را
ببندند بر پر و بالکبوتر
دلاور عقابی شود صیدافکن
همایون همایی شود سایهگستر
به از تنگ لوشا و ارتنگ مانی
به از نقش شاپور و بیرنگ آزر
از آن روح لوشاو مانی به مویه
وز آن جان شاپور و آزر در آذر
از آن نور و ظلمات با هم ملفق
در آن مشک و کافور با هم مخمر
توگویی که در تیر مه جیش زنگی
زدستند در ساحت روم چادر
شنیدستم از عشقبازانگیتی
کهگلچهرگانراست رسمی مقرر
که هنگام پیرایه و شانه مویی
که میبگسلدشان ز جعد معنبر
بپیچند آن را به پاکیزه بردی
چنان مشک تبت به دیبای ششتر
فرستند زی دوستان ارمغانی
چنان نافهٔ چین چنان مشک اذفر
همانا که در خلد حور بهشی
دلثش گشته مفتون شاه سخنور
ز تار خم طرهٔ عنبرافشان
در استبرق افکند یک طبله عنبر
به دنیا فرستاده زی شاه چونان
هدیت به درگاه خاقان ز قیصر
سپهریست آن نامه فرخنده ماهش
فروزنده نام خدیو مظفر
ابوالفتح فتحعلی شاه غازی
که غازان ملکست و قاآن کشور
کفش ابر ابریکه بارانش لولو
دلش بحر بحری که طوفانش گوهر
چو گردد نهان در چه در درع رومی
چوگیرد مکان بر چه بر پشت اشقر
نهنگی دمانست در بحر قلزم
پلنگی ژیانست برکوه بربر
نزارست از بسکه خون خورد نیغش
بلی شخص بسیار خوارست لاغر
به روز وغا برق تیغش درخشان
بدانسان که اندر شب تیره اخگر
وجود وی و ساحت آفرینش
مکینی معظم مکانی محقر
بر البرز بینی دماوند کُه را
ببینی اگر تارکش زیر مغفر
ز ظلمات جویی زلال خضر را
بجویی اگر چهرش ازگرد لشکر
چو تیره شب از قلهٔ کوه آتش
فروزانش از پشت شبدیز خنجر
دو طبعست در طینت رهنوردش
یکی طبعکوه و یکی طبع صرصر
چو جولان کند تفت بادی معجل
چو ساکن شود زفت کوهی موقر
بود رسم اگر مادر مهربانی
دهد دختر خویشتن را به شوهر
گر آن دخت را سر به مهرست مخزن
بر آبای علویکند فخر مادر
کنون نظم من دختر و پادشه شو
گزین خاطرم مادر مهرپرور
سزد مادر طبعم ار چون عروسان
ببالد از آنکش بود بکر دختر
بر آن نامه قاآنیا چون سرودی
ثنایی نه لایق سپاسی نه درخور
سوی پاک یزدان بر آن نغز نامه
دعا را یکی دست حاجت برآور
بماناد این نامهٔ خسروانی
چنان نام محمود تا روز محشر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نغز و زیبا، به توصیف عشق و زیبایی پرداخته و از شراب به عنوان نماد زندگی و سرزندگی یاد میکند. شاعر از مخلوقات مختلف طبیعت، چون پرندگان و گلها، برای بیان حس و حال دلانگیز خود استفاده کرده و به همراهی با آنها دعوت میکند. همچنین به ستایش و مدح شاه اشاره دارد و او را به عنوان یک پادشاه دلاور و سخنور معرفی میکند. این شعر به زیبایی و غنای زندگی، عشق و هنر پرداخته و در خلال آن، مفاهیمی چون دوستی، طبیعت و هویت انسانی به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای ماه نیکو، ساغر را پر کن از آن آب گلگون و از آن آتش حیاتبخش.
هوش مصنوعی: ما از آتش دلی که در خود داریم میسوزیم و با آب گلین، خاطرات و نوشتههای خود را پاک میکنیم.
هوش مصنوعی: من پرندهای شگفتانگیز هستم، همانند یک باز. تو ای طوطی، قدرت سخن گفتن داری. و ای کبک، که زیباییات مانند طاووس است، در دلم جا داری.
هوش مصنوعی: مانند بلبل شب که از زلف سیاه تو بیخبر است، آه من از آنچنان بلندی بر آسمان میرسد که فراتر از چرخ فلک است.
هوش مصنوعی: وقتی بارانهای بهاری شروع به باریدن کردند، من بسیار ناله و فریاد کردم، اما سایهای از احساس آرامش و امنیت نصیبم نشد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم مانند درخت ساری خوانندهای باشیم و اگر بخواهیم مانند قمر (پرندهای) آوازهخوانی کنیم.
هوش مصنوعی: مثل بلبل که از نی صدایی زیبا درمیآورد، طوطی نیز از دهان خود شیرینی کلمات را بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: مانند طاووس برخیز و از بط بیفشان، همچون خون کبوتر در جام شراب.
هوش مصنوعی: اگر شرابی را در میان خار بریزی، باز هم گل و سنبل و رنگ ارغوانی به همراه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر پرندهای از او پرواز کند، همانند پرندهی خوشبختی خواهد شد و از آن عقاب شجاع، کارهایی بزرگ و شایسته خواهد ساخت.
هوش مصنوعی: شرابی که جان جهان را زنده میکند، مانند آتش سوزان است که جان سمندر را زنده نگه میدارد.
هوش مصنوعی: چشم بیننده به زیبایی او میتابد، مانند خورشیدی درخشان که در آسمان میدرخشد و در کنار دو پیکر قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای باغی که دستت را ستایش نکردهاند، چه دل آشفتگی داری ای کیمیاگر!
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که نه میشود تنها به خوشگذرانی و دلخوشی اکتفا کرد و نه باید نگران زراعت و کشاورزی بود. همچنین، فرار از مشکلات و چارهجوییهای سطحی نیز کارساز نیست، و در این وضعیت به دنبال مواد شیمیایی و راهحلهای فوری نباشیم. به طور کلی، باید به عمق مسائل توجه کرد و راهکارهای اصولی در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه رنگ گلها زنده و زیباست، آن را به رنگ قرمز تشبیه میکند و از طرفی به دلیل اینکه رنگ طلا درخشان و ارزشمند است، رنگ زرد را هم به آن نسبت میدهد. این دو رنگ در واقعیّت هر دو زیبایی و جذابیت خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: با گلپاشی و محبت به گیاه، آن را به گل تبدیل کن و با ریختن مس به آن، مثل گنجشک زرینش کن.
هوش مصنوعی: منظور من این است که ای چشم زیبا و فریبنده، انسانهایی که در جستجوی خدا هستند را از مسیر حق دور کرده و به کفر و انحراف کشاندهای.
هوش مصنوعی: شنیدم که نقره در سنگ مخفی است، و تو در سیم به گونهای نهفتهای که شبیه به سنگ خارا مینمایی.
هوش مصنوعی: بارها و بارها شیرینی لبهایت مرا به یاد سرودن مدح و ستایش برای پادشاه جهان انداخته است.
هوش مصنوعی: ابوالفتح فتحعلی شاهکی فر در مورد این موضوع میگوید که اگر جنگ و مبارزهای به وجود بیاید، به زودی عواقب و کیفرهای آن از آسمان خواهد آمد. یعنی در هر نبردی، آثار و پیامدهای آن ناگزیر مشخص خواهد شد.
هوش مصنوعی: در زمان بخشندگی، چه زیباست جودی، مانند تصویری از روز و درختی است که مرگ را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر طلوع ستاره سهیل را از سمت یمن ندیدهای، اینک تماشا کن که در سمت راستش، جامی پر از نور و درخشندگی است.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی زیباییها را با نام صبر و آرامش بنامند، هیچگاه در زمانهای آرامش و سکون، هیچ چیز نمیتواند آن را متوقف کند.
هوش مصنوعی: زمانی که دشمنی با دلی تاریک و بدجنسی نزدیک میشود، میتوان نشانههایی از بدی و شومی را در آسمان مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: به حیاط میآید یک زن زیبا و با وقار، و به سرعت به میدان میرود که پر از دشمنی است.
هوش مصنوعی: چیزی به زیبایی نوشته شده که مانند نامهای درخشان است و درخشش آن به اندازهی نور خورشید است.
هوش مصنوعی: هر بار که نام او را میبرند، هفت حواس و احساسات گوینده تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: قبل از هر چیز، هیچ چیزی را جز آغاز با نام خدا نبینید. این نشان میدهد که شروع هر کاری باید با یاد خدا باشد و به دیگر مسائل توجهی نکنید.
هوش مصنوعی: یک چوب بلند و زیبا مانند زوبین است که به نظر میرسد از چیزهای خوشبو و معطر ساخته شده باشد.
هوش مصنوعی: دومین حرف او و چهارمین حرف کلمه "زیبا" نشان از زیبایی دارند، مانند زیبایی درخت صنوبر که به خاطر سرسبزی و ارتفاع بلندش زیبا و دلکش است.
هوش مصنوعی: دو چیز در دنیا وجود دارد که شبیه هم هستند: یکی زیبایی معشوق و دیگری سروهای کاشمری.
هوش مصنوعی: سیم در اینجا به معنای واژه یا حرفی است که در ابتدا مطرح میشود. این حرف به اندازه هفتاد دیوان دیگر ارزش و اهمیت دارد. به عبارتی، آغاز سخن یا نکتهای به قدری مهم و ارزشمند است که میشود آن را با بسیاری از آثار دیگر مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: او دو نقش دارد که در هر دوره به نمایش درمیآید؛ یکی شکل و قامت من و دیگری زلفهای محبوبم.
هوش مصنوعی: او میگوید که انسانی که درک و هوشیاری دارد، از یک خاصیت عمیق و زیرکانه در خود بهرهمند است که سبب آگاهی و شناخت او از جهان میشود. این ویژگی قدرتی است که به او امکان میدهد به حقایق پیچیده و عمیق بپردازد و در برابر چالشها و مسائل زندگی هوشیار باشد.
هوش مصنوعی: این دو شکل به مشکلات اشاره دارد؛ یکی شبیه هالهای است که دور چیزی را گرفته و دیگری شبیه یک دایره یا چنبر است که میتواند به نوعی محدودیت یا درگیری اشاره کند.
هوش مصنوعی: با توجه به اولین حروف شش شعر زیبا، میتوانم با استفاده از شش حرف دیگر، رمز و رازی را بسازم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بر کاغذی که این نامه بر روی آن نوشته شده، هزاران سپاس و ستایش از خداوند جهان، به عنوان قاضی نهایی و داور زندگی بیان شده است.
هوش مصنوعی: من با قلم و کاغذی که در اختیار دارم، تشبیهی زیبا و خوشایند را به تصویر میکشم.
هوش مصنوعی: اگر آن قلمی که دو زبان دارد، برای نظم دین نباشد، پس نایب و جانشین شمشیر حیدر (علی) نمیشود.
هوش مصنوعی: چرا این نامه را با این قلم تند و سریع نوشتهای که مانند بالهای جبریل (فرشته) گسترده شده و دیده میشود؟
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به سختی و برایتان دشوار بود، بهتر بود که با ادب و مهربانی رفتار میکردید و در جای خود ثابتقدم میبودید.
هوش مصنوعی: روح خردمند همچون شادی جفت و همدمی است که برای جان مغان، به مانند آبی سوزان و پرحرارت، اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: از این چهارده برج، نامش مانند ماهی که دو هفته از شرق میتابد، درخشان خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر نام این نامهٔ مشهور را بر روی بالهای مرغ شبپر بنویسند،
هوش مصنوعی: اگر کسی به اندازه عیسی بزرگوار باشد و در نزدیکی خورشید قرار گیرد، به او نیز سایهای میافتد که از آن محافظتش میکند.
هوش مصنوعی: اگر یکی از صفحات او را به بال و پر کبوتر ببندند، معنایش این است که آن کبوتر به دلیل این کار در پرواز خود دچار مشکل خواهد شد.
هوش مصنوعی: دلیر و شجاع مانند عقاب میشود و در عین حال، مانند پرندهای بزرگ و با عظمت، سایهای گسترانده و محقر افراد را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: زندگی در مکانهای تنگ و سخت به مراتب از زندگی در مکانهای زیبا و با نقش و نگار جذاب اما بیرو روح بهتر است.
هوش مصنوعی: این بیت به یادآوری روح و جان شخصیتهای تاریخی و اسطورهای اشاره دارد. روح لوشا به معانی عمیق و احساسی مربوط شده و از جان شاپور و آزر نیز یاد میکند. به طور کلی، بیانگر احساسات و ارتباط با میراث فرهنگی و تاریخی است.
هوش مصنوعی: این جمله به ترکیب نور و تاریکی اشاره دارد و میگوید که این دو با هم در یک جا جمع شدهاند. همچنین به وجود عطرها و مواد خوشبو مانند مشک و کافور نیز اشاره میکند که در کنار هم قرار دارند و میتوانند لایههای مختلفی از احساسات و تجربیات را بازتاب دهند. به طور کلی، این عبارت درباره پیوستگی و تنوع چیزهای مختلف در یک محیط صحبت میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گویی در تیرگی ماه، گنجی در لابلای چادرهای رومی پیدا شده است.
هوش مصنوعی: شنیدهام از عشاق دنیا که زیبا رویان همیشه قواعد خاصی دارند.
هوش مصنوعی: وقتی که گیسوی زیبا و آراستهای در هم میریزد و از هم میگسلد، زیبایی و جذابیت آن بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن چیز را با دقت و لطافت در پیچ و تاب میچرخانند، مانند بوی خوش مشک که در پارچهای نرم و زرد رنگ پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: دوستان هدیهای برایم میفرستند، همانند بوی خوشی که از گلها و مشک برخاسته است.
هوش مصنوعی: به راستی که در بهشت، حوریان با زیباییهایشان دل شایستهای را به شوق و شور آوردهاند و این تنها به خاطر سخنان دلنشین و جذاب آن پادشاه است.
هوش مصنوعی: از تار موی پیچیده بر گردن، عطر خوشی بر روی پارچهٔ نرم و مجلل افکنده میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی به مانند هدیهای که به دربار پادشاهی تقدیم میشود، به دنیا آورده شده است. او به قدری ارزشمند و با اهمیت است که مانند هدیهای از سوی یک پادشاه بزرگ به دیگران معرفی میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف یک نامه یا پیام مهم اشاره شده که به نوعی خوش یمن و مبارک به نظر میرسد. در این نامه، نامی از خداوند و یک شخصیت پیروزمند به چشم میخورد که باعث روشنی و روشنایی میشود. به طور کلی، این متن بیانگر اهمیت و ارزش یک پیام یا خبر خوشبختی است.
هوش مصنوعی: ابوالفتح فتحعلی شاه، یک پادشاه غازی و جنگجو است که حکمرانی او به پادشاه غازان مربوط میشود و او فرمانروای کشور محسوب میشود.
هوش مصنوعی: کفش ابر، نماد بارش باران است و از لطافت و زیبایی آن میگوید. دل ابر مانند دریا است که در دلش طوفانی وجود دارد که میتواند زیباییهایی چون مروارید را به همراه داشته باشد. به طور کلی، این عبارت به تصویر کشیدن زیباییها و عمق احساسات و تصاویر طبیعی میپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که چیز ارزشمندی در درون درع (زره یا لباس زرهی) رومی پنهان شود، به کجا خواهد رفت و بر چه چیزی قرار خواهد گرفت، بر روی اسبی سفید.
هوش مصنوعی: در دریا، نهنگی وجود دارد و در کوه، پلنگی زندگی میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت به دیگران آسیب رسانده و از آنها خونریزی کرده، تا حدی بیقدرت و خوار شده که به شدت لاغر و ضعیف به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، تیغ او مانند برق درخشان است، به گونهای که در شب تاریک، مانند جرقههای آتش میدرخشد.
هوش مصنوعی: وجود او و فضای آفرینش، بزرگ و با ارزش است، در حالی که مکانش کوچک و ناچیز به نظر میآید.
هوش مصنوعی: اگر بر فراز رشتهکوه البرز قرار بگیری، میتوانی کوه دماوند را ببینی، حتی اگر قلهاش زیر کلاهخود پنهان باشد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال روشنایی و زندگی تازهای هستی، باید در دل تاریکیها دلی به جوش و خروش داشته باشی و خود را به سرچشمههای حیات برسانی، حتی اگر در این مسیر با مشکلات و خطرات مواجه شوی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد شعلهای روشن از بالای کوه در دل شب تاریک دیده میشود، همچون خنجری که از پشت اسبی سیاه بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: دو ویژگی در طبیعت مسافر وجود دارد: یکی مانند کوه است که ثبات و استقامت دارد و دیگری مانند باد سرد است که ناپایدار و متغیر است.
هوش مصنوعی: وقتی که باد تندی به حرکت در میآید و بر سرزمین میوزد، در نتیجه کوههای باشکوه و ثابت به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: اگر قرار بر این باشد که مادر با محبت، دختر خودش را به شوهر بدهد،
هوش مصنوعی: اگر آن دختر با اصالت و نجابت باشد، به عنوان افتخاری برای مادرش، خود را از نسل اهل بیت میداند.
هوش مصنوعی: حال که اشعار من را بررسی میکنی، بایستی دختر و پادشاه را انتخاب کنی، زیرا خاطرات من، مانند مادری مهربان، پرورش یافتهاند.
هوش مصنوعی: اگر طبیعت من با زیبایی و لطافت چون عروسان شکوفا شود، سزاوار است که مادر طبیعت من به شادی ببالد، زیرا از آن سرزمین پاک و دست نخوردهای دیگر برمیآید.
هوش مصنوعی: در مورد آن نامهای که به قاآنی نوشته شده، باید گفت که این نامه شایستهی ستایش یا تقدیر نیست و به نوعی با شعری که در آن آمده در تضاد است.
هوش مصنوعی: به سوی خداوند پاک، آن دعای زیبا را با دست درخواست خود به پیش ببر.
هوش مصنوعی: این نامهٔ سلطنتی مانند نام محمود تا روز قیامت باقی خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را که باشد به دل مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی به آور
ایا سروبن، در تک و پوی آنم
که: فرغند آسا بپیچم به توبر
چه چیزست رخساره و زلف دلبر
گل مشگبوی و شب روز پرور
گل اندر شده زیر نور سته سنبل
شب اندر شده زیر خورشید انور
همانا که خورشید رنگ لبش را
[...]
بفرخنده فال و بفرخنده اختر
به نو باغ بنشست شاه مظفر
بروز مبارک، ببخت همایون
به عزم موافق، به رای منور
بباغی خرامید خسرو که او را
[...]
قوی قلعه او که خاکش به پاکی
چو قلعی ولیکن از او عاجز آذر
پر از زرکانی و تیغ یمانی
پر از شیر جنگی و ببر دلاور
ز ماهی فروترش بنیاد لیکن
[...]
یکی خانه کردند بس خوب و دلبر
درو همچنو خانه بیحد و بیمر
به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان
به یک جا دو خواهر زن و دو برادر
دو زن خفتهاند و دو مرد ایستاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.