بکه نسبت کنم آن سرو صنوبر قد را
انه اعظم من کل عظیم قدرا
می نماید بر او نیک بدیهای رقیب
این نه نیک است که او نیک نداند بد را
حد اظهار الم نیست مرا پیش بتان
بکه اظهار کنم این الم بی حد را
مسند عشق ز من بیشتر این پایه نداشت
اشک من سر بگردون سر این مسند را
دود دل کرد سیه روز مرا تا شده ام
مایل آن مهوش مشکین خط سیمین خد را
مقصد ماست درین باغ گل روی تو لیک
هست صد خار ملامت گل این مقصد را
این چه قید است فضولی که ترا هست ز عشق
به ازین نیست کزین در گذرانی خود را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیر مقدم بخرام ای بت سیمین صدرا
زادک الله تعالی شرفا والقدرا
رخ نما تا ببری ازسر خوبان غدرا
رفته همچو هلال آمده چون بدرا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.