چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما
تا ز بندت شدم آزاد، گرفتار شدم
گشت آزادیِ ما ، بندِ گرفتاریِ ما
سر ما باد فدای قدم عشق ، که داد
با تو آمیزش ما از همه بیزاری ما
بس که تن خسته و دل زار شد از بار غمت
ترسم آخر که به گوشت نرسد زاری ما
صبح ما شام شد از تیرگی بخت سیاه
آه اگر شبرُوِ زلفت ، نکند یاریِ ما
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم
خواب ما به بود از عالم بیداری ما
بی کسی بین که نکردهست به شبهای فراق
هیچکس غیر غم روی تو غمخواری ما
دل و دین تاب و توان رفت و برفتم از دست
بر سر کوی وفا کیست به پاداری ما
گفتم از دست که شد زار دل اهل نظر
زیر لب گفت که از دست دل آزاری ما
هوشم افزود فروغی کرم باده فروش
مستی ما چه بود مایهٔ هشیاری ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنگ بر روی گل آید ز وفاداری ما
سرو بر خویش ببالد ز هواداری ما
به دم عیسی اگر ناز کند جا دارد
نسخه از چشم تو برداشته بیماری ما
(آنقدر در دهن تیغ تغافل باشیم
[...]
نیست او را سر موئی سر سودائی ما
کار شد سخت، مگر بخت کند یاری ما
تا به آهوی ختن، نسبت چشمت دادند
شهره گردید به هر شهر، خطا کاری ما
گر بدادیم بهای دهنت نقد روان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.