گنجور

 
صائب

رنگ بر روی گل آید ز وفاداری ما

سرو بر خویش ببالد ز هواداری ما

به دم عیسی اگر ناز کند جا دارد

نسخه از چشم تو برداشته بیماری ما

(آنقدر در دهن تیغ تغافل باشیم

کآورد خوی تو ایمان به وفاداری ما)

 
 
 
فروغی بسطامی

چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما

به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما

تا ز بندت شدم آزاد، گرفتار شدم

سخت آزادی ما بند گرفتاری ما

سر ما باد فدای قدم عشق ، که داد

[...]

شاطر عباس صبوحی

نیست او را سر موئی سر سودائی ما

کار شد سخت، مگر بخت کند یاری ما

تا به آهوی ختن، نسبت چشمت دادند

شهره گردید به هر شهر، خطا کاری ما

گر بدادیم بهای دهنت نقد روان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه