ما دل خود را به دست شوق شکستیم
هر شکنش را به تار زلف تو بستیم
تا ننشیند به خاطر تو غباری
از سر جان خاستیم و با تو نشستیم
از پی پیوند حلقهٔ سر زلفت
رشتهٔ الفت ز هر چه بود گسستیم
از سر ما پا مکش که با تو به یاری
بر سر مهر نخست و عهد الستیم
پیک صباگر پیامی از تو بیارد
ما همه سرگشتگان باد به دستیم
بر سر زلفت به هیچ حیلتی آخر
دست نجستیم و از کمند نجستیم
گر بکشند از گناه عشق تو ما را
باز نگردیم از این طریق که هستیم
گر ز تو بویی نسیم صبح نیارد
هوش نیاییم از این شراب که مستیم
بندهٔ عشقیم و محو دوست فروغی
ذرهٔ پاکیم و آفتاب پرستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و شوق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از دل و جان خود برای وصل به معشوق تلاش میکند و در این راه به هیچ چیز جز عشق و محبت اهمیت نمیدهد. او به رغم مشکلات و خطرات، همچنان به راه عشق ادامه میدهد و حتی اگر جانش را فدای این عشق کند، از آن بازنمیگردد. در نهایت، شاعر خود را بنده عشق میداند و به نور و زیبایی معشوق پرستش میکند.
هوش مصنوعی: دل خود را به خاطر عشق و شوق شکستیم و هر بار که دل ما آسیب دید، آن را به موهای تو گره زدیم.
هوش مصنوعی: ما برای تو همه ی تلاشهایمان را به کار گرفتیم و با تو همصحبت شدیم تا هیچ غباری در دل ما نشیند.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن پیوند با حلقهٔ موی سر تو، همهٔ روابط و رشتههای دوستی را که داشتیم، قطع کردیم.
هوش مصنوعی: از سر ما دور نشو، زیرا ما با تو به دوستی و وفاداری پیمان بستهایم.
هوش مصنوعی: اگر پیام تو را نسیم به ما برساند، ما همه در حیرت و سرگشتگی به سر میبریم.
هوش مصنوعی: ما نتوانستیم با هیچ ترفندی به زلف تو دست پیدا کنیم و از دام عشق تو رهایی یابیم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند به خاطر عشق تو ما را به قتل برسانند، از راهی که در آن هستیم برنمیگردیم.
هوش مصنوعی: اگر از تو بوی نسیم صبح بیفتد، عقل ما شگفتزده نخواهد شد و از این شراب که ما را مست کرده، آگاهی نخواهیم داشت.
هوش مصنوعی: ما خدمتگزار عشق هستیم و تمام وجود ما در محبت دوست غرق شده است. ما مانند ذرهای پاک هستیم که تنها به آفتاب و روشنی او عشق میورزیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستیم
مردم هشیار از این معامله دورند
[...]
بندهٔ عشقیم و سالهاست که هستیم
ورزش عشق تو کار ماست، که مستیم
بس بدویدیم در به در ز پی تو
چون که نشان تو یافتیم نشستیم
باز دل ما بزیر پای غم تو
[...]
ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
ما ز ازل رند و مست و بادهپرستیم
بر در میخانه الست بنشستیم
سبحه و زنار را کمند بریدیم
توبه و پیمانه را به هم بشکستیم
مغبچگان می به کف زمزمه گویند
[...]
دی من و محمود در وثاق نشستیم
لب بگشادیم و در به روی ببستیم
گفتم برخاست باید از سر عالم
گفت بلی تا به مهر دوست نشستیم
گفتمش ایثار راه میر چه باید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.