تا خبردار ز سرِّ لبِ جانان شدهایم
خبر این است که سر تا به قدم جان شدهایم
تا به یادِ لبِ او جامِ لبالب زدهایم
واقف از خاصیتِ چشمهٔ حیوان شدهایم
جامِجم گر طلبی مجلسِ ما را دریاب
کز گداییِ درِ میکده سلطان شدهایم
همه اسبابِ پریشانی ما جمع آمد
تا ز مجموعه آن زلف پریشان شدهایم
زلفِ کافر به رُخش راهنمون شد ما را
از رهِ کفر به سرمنزلِ ایمان شدهایم
با سرِ زلفِ شکن در شکنش عهد مبند
که بدین واسطه ما بی سر و سامان شدهایم
سُبحه در دست و دعا بر لب و سجّاده به دوش
پیِ تزویر و ریا تازه مسلمان شدهایم
نفس ازین بیش توانایی تقصیر نداشت
عقل پنداشت که از کرده پشیمان شدهایم
همه از حیرتِ ما واله و حیرت زدهاند
بس که در صورتِ زیبای تو حیران شدهایم
تو همان چشمهٔ خورشیدی و ما خَفّاشیم
که ز پیدایی انوارِ تو پنهان شدهایم
داغ و دردت ز ازل تا به فروغی دادند
فارغ از مرهم و آسوده ز درمان شدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حالتی از شیدایی و دلبستگی به معشوق است. شاعر از لحظهای سخن میگوید که از عشق جانان و زیبایی او خبردار شده و به شادی و حیرت غرق شده است. او اشاره میکند که از نظر روحانی و احساسی دستخوش تحولی عمیق شده و به نوعی از خود بیخود گشته است. شاعر همچنین به تناقضات درونی خود میپردازد، از تظاهر به دینداری و ریا تا دلتنگی عمیق و حقیقت وجودیاش. در نهایت، او در دنیایی از حیرت و عشق، خفاشی میبیند که در نور معشوق پنهان شده و از درد عشق نیز فارغ شده است.
هوش مصنوعی: وقتی از راز لب محبوب آگاه شدهایم، این نکته را باید دانست که از سر تا پا به عشق او جان دادهایم.
هوش مصنوعی: ما به یاد لب او، جامی پر از نوشیدنی زدهایم و به اثرات چشمه زندگی آگاه شدهایم.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال جامِ جم هستی، ما را در مجلس خود بپذیر، زیرا از گدایان درِ میکده به مقام سلطنت رسیدهایم.
هوش مصنوعی: تمام عوامل و شرایطی که باعث سردرگمی ما شدهاند، گرد هم آمدهاند و ما از اثر آن، به خاطر آن زلف آشفتهای که داریم، گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: زلف سیاه و جذاب او ما را از مسیر کفر خارج کرده و به مقصد ایمان راهنمایی کرده است.
هوش مصنوعی: با موهای پیچخورده و زیبا او عهد و پیمان نبند، چون به خاطر این زلفها ما به زوال و بینظمی دچار شدهایم.
هوش مصنوعی: دستهایمان پر از تسبیح است و دعا بر زبانمان جاری، در حالی که سجاده را روی دوش داریم، اما در حقیقت فقط به ظاهرسازی و فریب مشغولیم و مانند مسلمانان تازهوارد هستیم.
هوش مصنوعی: نفس در این حد دیگر نمیتواند گناه کند و عقل فکر کرد که ما از کارهایی که کردهایم، پشیمان شدهایم.
هوش مصنوعی: همه از شگفتی ما گیج و متعجب هستند، زیرا ما به قدری در زیبایی چهره تو متحیر شدهایم.
هوش مصنوعی: تو مانند چشمهای از نور خورشید هستی و ما مانند خفاشهایی هستیم که از درخششهای تو پنهان شدهایم.
هوش مصنوعی: تو از زمانهای قدیم تا به حال با درد و رنج رو به رو بودهای و هیچ مداوایی برای آن نیافتهای. با این حال، به نظر میرسد که از این وضعیت رنج آور غافل شده و در آرامش زندگی میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه خاکیم پذیرای دل و جان شدهایم
چون زمین، آینهٔ حسن بهاران شدهایم
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.