تا هست نشانی از نشانم
خاک قدم سبوکشانم
تا ساغر من پر از شراب است
از شر زمانه در امانم
تا در کفم آستین ساقیست
فرش است فلک بر آستانم
در مرهم زخم خود چه کوشم
کاین تیر گذشت از استخوانم
دردا که به وادی محبت
دنبالترین کاروانم
گفتی منشین به راه تیرم
تا تیر تو میزنی، نشانم
پیوسته ببوسم ابروانت
گر تیر زنی بدین کمانم
بالای تو تا نصیب من شد
ایمن ز بلای ناگهانم
گفتم که بنالم از جفایت
زد مهر تو مهر بر دهانم
بالم مشکن که شاه بازم
خونم مفشان که نغمهخوانم
مرغ کهنم در این چمن لیک
بر شاخ تو تازه آشیانم
دیدم ز محبتش فروغی
چیزی که نبود در گمانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق خود در عشق و محبت میپردازد. او از نشانههای عشق خود سخن میگوید و تا زمانی که نشانی از محبوبش وجود دارد، احساس امنیت و آرامش میکند. او به شراب و ساغی اشاره میکند که نمادی از خوشی و لذت در زندگیاش است. شاعر در عین حال از زخمها و دردهای عشقش نیز حرف میزند و به دنبال محبت و وصال محبوب است. او احساس میکند که عشقش او را به پرواز و شعرسرایی ترغیب میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که عشق برایش نور و روشنی به ارمغان میآورد و چیزهایی را به او نشان میدهد که هرگز در فکرش نبوده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که اثری از خودم باقی بماند، خاک پای افرادی که با کلاس و بزرگمنش هستند، خواهم بود.
هوش مصنوعی: تا وقتی که پیالهام پر از شراب است، از سختیهای زندگی در امان هستم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دستانم آستین ساقی است، آسمان برای من فرش زیر پا شده است.
هوش مصنوعی: من چقدر تلاش میکنم تا زخم خود را درمان کنم، در حالی که این تیر به استخوان من نفوذ کرده است.
هوش مصنوعی: آه، چه trist است که در مسیر عشق، آخرین کسی هستم که میروم.
هوش مصنوعی: تو گفتی که در مسیر تیر من نایستی، چون که هر وقت تیر میزنی، علامتم میزنی.
هوش مصنوعی: من همیشه ابروهای تو را میبوسم، حتی اگر با کمان خود به من تیر بزنی.
هوش مصنوعی: وقتی تو بر من نگاهی میافکنی، از خطرات ناگهانی دور و بینقص میشوم.
هوش مصنوعی: گفتم که از ظلم و ستم تو شکایت کنم، اما لبهای من نه تنها این را نمیگویند، بلکه مهر و محبت تو را هم بر آنها نقش بسته است.
هوش مصنوعی: بالهایم را نشکن که من باز شدم و خونم را نریز، زیرا من آواز میخوانم.
هوش مصنوعی: پرندهی قدیمی من در این چمن، اما بر شاخهی تو تازه لانهسازی میکنم.
هوش مصنوعی: از محبت او درخششی دیدم که هرگز تصورش را هم نمیکردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم
ای ناگزران عقل و جانم
وی غارت کرده این و آنم
ای نقش خیال تو یقینم
وی خال جمال تو گمانم
تا با خودم از عدم کمم کم
[...]
ای مهر تو در میان جانم
و ای نام تو بر سر زبانم
تو خوب چو باغ ارغوانی
من زشت چو کشت زعفرانم
از بردن نام و زلف و خالت
[...]
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم.
از تف دل آتشین دهانم
زان نام تو بر زبان نرانم
ترسم که چو صبر از غم تو
نام تو بسوزد از زبانم
فریاد کز آتش دل من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.