نرگسش گفت که من ساقی میخوارانم
گرچه خود مست ولی آفت هشیارانم
مژه آراست که غوغای صف عشاقم
طره افشاند که سر حلقهٔ طرارانم
رخ برافروخت که من شمع شب تاریکم
قد برافراخت که من دولت بیدارانم
نکته خال و خطش از من سودازده پرس
که نویسندهٔ طومار سیه کارانم
نقد جان بر سر بازار محبت دادم
تا بدانند که من هم ز خریدارانم
سر بسی بار گران بود ز دوش افکندم
حالیا قافلهسالار سبک بارانم
تا مگر بر سر من بگذرد آن یار عزیز
روزگاری است که خاک قدم یارانم
گر بزودی نشوم مست ببخش ای ساقی
زان که دیری است که هم صحبت هشیارانم
گفتم از مکر فلک با تو سخن ها دارم
گفت خاموش که من خود سر مکارانم
تا فروغی خم آن زلف گرفتارم کرد
مو به مو با خبر از حال گرفتارانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف حالت و احساساتش میپردازد. او خود را به عنوان ساقی میخواند که به رغم مستی خود، آفت هشیاران است. با زیبایی و جذابیت ظاهریاش، توجه عاشقان را جلب میکند و خود را شمعی در شب تاریک معرفی میکند که روشناییبخش و درخشان است. او به عشق و محبت اشاره میکند و بیان میکند که برای به دست آوردن محبت، جانش را فدای آن کرده است. همچنین از بارهای سنگینی که بر دوش داشته، سخن میگوید و در حال حاضر خود را قافلهسالار سبکباران توصیف میکند. او به یار عزیزش فکر میکند و در نهایت به ذات مکار فلک و حال گرفتاران اشاره میکند. این شعر، بیانکننده معانی عمیق عشق، فراق و وضعیت انسانی است.
هوش مصنوعی: نرگسش میگوید که من نوشیدنی میریزم برای مینوشیدگان، هرچند خودم در مستی هستم، اما برای افراد هشیار زیانآورم.
هوش مصنوعی: مژههایش را به زیبایی آرایش کرده و به خاطر همین، شور و هیجان در میان عاشقان به وجود آمده است. او با موهایش، که همانند تیری در دل جمع عاشقان میفتد، نشان میدهد که من در این جمع، سرآمد و پیشرو هستم.
هوش مصنوعی: چهرهاش درخشید و من مانند شمعی در شب تاریک شدم. قامتش را راست کرد و من مثل بخت و خوشبختی بیدارانم.
هوش مصنوعی: از من که دچار عشق و جنون هستم، بپرسید دربارهٔ نقطهها و خطّهای زیبایی که در این نوشته وجود دارد. من نویسندهای هستم که به کارهای ناپسند پرداختهام.
هوش مصنوعی: من جانم را در معرکه عشق فدای محبت کردم تا همه بفهمند که من هم یکی از خریداران عشق هستم.
هوش مصنوعی: بسیاری از بارهای سنگین را از دوش خود برداشت کردهام و حالا به عنوان رهبری آزاد و سبکبار در سفر هستم.
هوش مصنوعی: به امید اینکه روزی آن دوست عزیزم بر سر راهم بیفتد، روزگاری که من به یاد یارانم در دنیای خاکی زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: اگر به زودی مست نشوم، ای ساقی، مرا ببخش؛ زیرا مدت زیادی است که با هشیاران صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: گفتم که درباره نیرنگهای آسمان با تو صحبتهایی دارم، او گفت که ساکت باش، چون من خود یکی از آن مکاران هستم.
هوش مصنوعی: زلف دلربای تو که مرا گرفتار کرده، به زیبایی و دقت من را از حال کسانی که در بند عشق هستند، آگاه کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.