بوسه آخر نزدم آن دهن نوشین را
لب فرهاد نبوسید لب شیرین را
صدهزاران دل دیوانه به زنجیر کشم
گر به چنگ آورم آن سلسله پرچین را
گر شبی حلقهٔ آن طره مشکین گیرم
مو به مو عرضه دهم حال دل مسکین را
سیم اگر بر زبر سنگ ندیدی هرگز
بنگر آن سینهٔ سیمین و دل سنگین را
ره به سر چشمه خورشید حقیقت بردم
تا گشودم به رخش چشم حقیقت بین را
کسی از خاک سر کوی تو بستر سازد
که سرش هیچ ندیدهست سر بالین را
گر به رخ اشک مرا در دل شب راه دهی
بشکنی رونق بازار مه و پروین را
گر تو در باغ قدم رنجه کنی فصل بهار
برکنی ریشهٔ سرو و سمن و نسرین را
گر تو در بتکده با زلف چو زنار آیی
بت پرستان نپرستند بت سیمین را
کفر زلف تو چنان زد ره دین و دل من
که مسلمان نتوان گفت من بی دین را
ترسم از تیرگی بخت فروغی آخر
گرد خورشید کشی دایرهٔ مشکین را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر بیانگر احساساتی عمیق از عشق و تمنای وصال است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا، به توصیف عشق و دلدادگی میپردازد و حسرتها و آرزوهای خود را برای رسیدن به معشوقش بیان میکند. او از بوسهای که بر لبان معشوقش نزده، یاد میکند و از دنیای پرهیاهو و دیوانگیای که به خاطر عشقش ایجاد شده سخن میگوید. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره کرده و از تأثیر حضور او بر اطرافش صحبت میکند. در نهایت، او نگرانی از سرنوشت خود و تیرگی بختش را مطرح میکند و به قدرتی که عشقش بر دین و دلش دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آخرین بوسهام را بر آن لب شیرین نزدم و لب فرهاد، لب شیرین را بوسید.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم آن زنجیر پر پیچ و خم را به دست آورم، صدها هزار دل دیوانه را به زنجیر خواهم کشید.
هوش مصنوعی: اگر شب بتوانم حلقهٔ آن موهای مشکیاش را بگیرم، دلم را بهطور کامل به او عرضه میکنم و حال بینوا و درماندهام را برایش بیان میکنم.
هوش مصنوعی: اگر روی سنگ، نقرهای را نمیبینی، هرگز به آن سینهای که نقرهای است و دلش سنگین است نگاه نکن.
هوش مصنوعی: من راهی به سوی منبع روشنایی و حقیقت پیدا کردم و وقتی به آنجا رسیدم، چشمانم به نور حقیقت باز شد.
هوش مصنوعی: کسی که هیچ وقت سرش را روی بالشت نگذاشته و خواب راحتی نداشته، از خاک و خُاکی که در کنار خیابان توست، برای خود بستر درست میکند.
هوش مصنوعی: اگر در دل شب به چهرهام نگری و اشکهایم را ببینی، زیبایی و شکوه ماه و ستاره پروین را از بین خواهی برد.
هوش مصنوعی: اگر در باغ قدم بگذاری و از زیباییهای آن لذت ببری، فصل بهار به تو الهام میشود و میتوانی ریشههای درختان و گلها را ببینی و از آنها بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: اگر تو با زلفی مانند کمربند در معبد بتان ظاهر شوی، پرستندگان بت نقرهای دیگر او را نمیپرستند.
هوش مصنوعی: زلف تو به حدی بر روی ایمان و عشق من تأثیر گذاشته که حتی نمیتوانم بگویم که به سرنوشت بیدینی دچار شدهام.
هوش مصنوعی: مراقبم که نکند بدشانسی باعث شود که نور و روشنی زندگیام مانند خورشید در دایرهای تاریک زیر ابرها پنهان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این منم آمده نزدیک کریمیکه شدست
شخص او قبله قبول شرف وتمکین را
وین منم دست به من داده بزرگیکه سپرد
بهکف پای بزرگی سر علیّین را
وین منم یافته اقبال وزیریکه زعدل
[...]
بنگر گردش این چرخ جفاآیین را
که چه سان زیر و زبر کرد من مسکین را
ریخت صد گوهرم از چشم چو از سلک وجود
برد در صفت لطف صفی الدین را
از حریم چمنم شاخ گل تازه شکست
[...]
به غضب تلخ مکن عیش من مسکین را
سخن تلخ میاموز، لب شیرین را
بر زبان آر گناهی که نداریم و به ما
کینه اندوز مکن خاطر مهر آیین را
خون ما بر تو حلال است، بکش تیغ و بریز
[...]
تندی خوی ضرورست سخن آیین را
که بنوشند به تلخی، می لب شیرین را
بلبلانی که نظر بر رخ گل وا کردند
چه شناسند قماش سخن رنگین را
برد و بر طاق فراموشی جاوید گذاشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.