گر ز غلامیش نشانت دهند
سلطنت کون و مکانت دهند
بندهٔ او شو که به یک التفات
خواجگی هر دو جهانت دهند
پیروی پیر خرابات کن
تا شرف بخت جوانت دهند
دامن رندان سبک سیر گیر
تا همه دم رطل گرانت دهند
سر به خط ساقی گلچهره نه
تا ز قضا خط امانت دهند
بادهٔ مستانه بنوش آشکار
تا خبر از راز نهانت دهند
تا نرسد جان تو بر لب کجا
نوشی از آن گنج دهانت دهند
گر نگری لعل گهربار او
دیدهٔ یاقوت فشانت دهند
گر بدری پردهٔ تن را ز هم
ره به سراپرده جانت دهند
در عوض خاک در او مگیر
گر همه گلزار جنانت دهند
کاش فروغی شب هجران دوست
تا به سحر تاب و توانت دهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند
هر چه درین راه نشانت دهند
گر نستانی باز آنت دهند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.