گرفت خط رخ زیبای گل عذار مرا
فغان که دهر، خزان کرد نوبهار مرا
کشیدسرمه به چشم و فشاند طره به رو
بدین بهانه سیه کرد روزگار مرا
فرشته بندگیش را به اختیار کند
پری رخی که ز کف برده اختیار مرا
ربود هوش مرا چشم او به سرمستی
که چشم بد نرسد مست هوشیار مرا
چگونه کار من از کار نگذرد شب هجر
که طرهاش به خود انداخت کار و بار مرا
نداده است کسی روز بیکسی جز غم
تسلی دل بی صبر و بیقرار مرا
گرفتهام به درستی شکنج زلف بتی
اگر سپهر نخواهد شکست کار مرا
عزیز هر دو جهان باشی از محبت دوست
که خواری تو فزون ساخت اعتبار مرا
فروغی آن که به من توبه میدهد از عشق
خدا کند که ببیند جمال یار مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر دربارهی عشق و دلتکانی عاشقانه است. شاعر از زیباییهای معبود خود میگوید و به تأثیر عمیق آن بر زندگیاش اشاره میکند. او از غم و اندوهی که در نبود محبوبش احساس میکند سخن میگوید و به دلتنگی و بیقراریاش اشاره دارد. چشم معشوق، او را مجنون کرده و در این حال، دیگران نمیتوانند به درد و رنج او پی ببرند. شاعر به روحیه و اعتبار خود در عشق میپردازد و آرزو دارد که تنها بارقهای از زیبایی محبوب از او دور نشود. در نهایت، او از خداوند میخواهد که جمال معشوق را به او بنمایاند.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلنشینم تحت تأثیر زمان قرار گرفته و اکنون مثل فصل پاییز شده است، در حالی که روزگاری شاداب و سرشار از زندگی بودم.
هوش مصنوعی: چشمش را با سرمه زیبا کرده و موهایش را به زیبایی ریخته است. به این بهانه، روزگار مرا به شدت تیره و تار کرد.
هوش مصنوعی: فرشتهای که مسئول بندگی من است، اختیار خود را به دست کسی سپرده که زیباییاش مرا به خود جلب کرده و قدرت کنترل من را از من گرفته است.
هوش مصنوعی: چشم او به قدری جذاب و گیراست که من را به طور کامل مجذوب خود کرده و از خود بیخود کرده است. در همین حال، به آن اندازه هوشیار هستم که از ناپاکیهای چشم بد در امان باشم.
هوش مصنوعی: در شب دوری و جدایی، چگونه میتوانم از کار و زندگیام بگذرم، در حالی که زیبایی او به شدت بر من تأثیر گذاشته و کارهایم را به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: هیچکس در روزهایی که تنها هستم، جز غم و اندوه دلداری به من نداده است و این احساس بیصبری و بیقراری را در دل من بیشتر کرده است.
هوش مصنوعی: من به حقیقت در پی زیباییهای زلف معشوقهای هستم و اگر آسمان هم نخواهد به من آسیبی برساند، هیچ مشکلی نخواهم داشت.
هوش مصنوعی: عزیز من، تو به خاطر محبت دوستانت در دنیای دو جهان ارزشمند و محترم هستی، اما احساس حقارت و ذلت تو باعث کاهش اعتبار و ارزش من شده است.
هوش مصنوعی: کسی که به من نصیحت میکند تا از عشق بگذرم، باید عشق خدا را تجربه کند تا بتواند زیبایی محبوب من را ببیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برفت و بر سر آتش نشاند یار مرا
به پای حادثه افکند روزگار مرا
گر آشکار کند آب دیده راز دلم
میان آتش سوزان چه اختیار مرا
چنان نکرد کمند بلای عشقم صید
[...]
خوش است ناز تو ای سرو گل عذار مرا
نیاز پرور عشقم به ناز دار مرا
مگو به طرف چمن جلوه ریاحین بین
دلم اسیر تو با دیگران چه کار مرا
ز گشت باغ چه خیزد ز گل چه بگشاید
[...]
ز عشق هست به دل بار صد هزار مرا
هنوز شکر بود صدهزار بار مرا
گرم بود می گلگون ز ساقی گلرخ
به حور و کوثرت ای پارسا چه کار مرا؟
به بوسه ای که دهی و کشی منه منت
[...]
زبسکه داشتی ای گل همیشه خوار مرا
نماند پیش کسان هیچ اعتبار مرا
بسی امید بدل داشتم چو روی تو دید
زدست رفت و نیامد بهیچ کار مرا
عجب اگر نروم از میان که مجنون دوش
[...]
خیال بست که خون ریزد آن نگار مرا
فعان که می کشد آخر خیال یار مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.