غمش را غیر دل سر منزلی نیست
ولی آن هم نصیب هر دلی نیست
کسی عاشق نمیبینم و گر نه
میان جان و جانان حایلی نیست
کی اش مجنون لیلی میتوان گفت
کسی کافسانه در هر محفلی نیست
کجا گردد قبول خواجهٔ ما
غلامی راکه بخت مقبلی نیست
نشاطی هست در قربان گه عشق
که مقتولی ملول از قاتلی نیست
شرابی خوردهام از جام طفلی
که در خم خانهٔ هر کاملی نیست
من از بی حاصلی حاصل گرفتم
و زین خوشتر کسی را حاصلی نیست
سر کوی عدم گشتم که آنجا
دو عالم را وجود قابلی نیست
شدستم غرق دریایی که هرگز
غریقش را امید ساحلی نیست
من و آن صورت زیبا فروغی
که این معنی به هر آب و گلی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و غم ناشی از آن است. شاعر به وجود غم در دلهای عاشقان اشاره میکند و میگوید که غم عشق خاص هر کسی نیست. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که مشکلات و سختیهای عشق، مانند مجنون بودن یا بخت بد، در دنیای امروز کمتر دیده میشود. شاعر از احساسات عاشقانه و زیباییهای موجود در عشق سخن میگوید و به یک نوع بیحاصلی که از عشق به دست آورده اشاره میکند. او در نهایت به وجود یک عشق حقیقی و زیبای منحصر به فرد اشاره میکند که در هیچ جا پیدا نمیشود.整体بیانگر درد و زیبایی عشق و تنهایی ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: هیچکس غیر از دلش نمیتواند غم او را درک کند، اما حتی این حس نیز نصیب هر دلی نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچ عاشقی را نمیبینم و اگر هم بود، هیچ فاصلهای بین عشق و معشوق وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که هرگز در هیچ جمعی، داستان عشق مجنون و لیلی را نشنیده باشد، نمیتوان گفت مجنون لیلی است.
هوش مصنوعی: کجا میتواند کسی چون غلام ما را قبول کند وقتی که بخت و شانس خوبی ندارد؟
هوش مصنوعی: در مکانهایی که عشق در آنجا جشن گرفته میشود، حالتی شاداب و سرزنده وجود دارد و حتی کسی که مورد آزار قرار گرفته، از کسی که او را آسیب رسانده، احساس دلخوری نمیکند.
هوش مصنوعی: من از جام کودکی نوشیدهام که در میخانهٔ هر انسانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من از بیثمری، نتیجهای به دست آوردم و این از همه بهتر است که دیگران هیچ نتیجهای ندارند.
هوش مصنوعی: در خیابان عدم پرسه زدم چون در آنجا برای دو عالم هیچ وجودی قابل تصور نیست.
هوش مصنوعی: در حالتی هستم که به شدت در مسیری عمیق و بیپایان غرق شدهام، جایی که هیچگاه نمیتوانم به نقطهی نجات و امان بیندیشم.
هوش مصنوعی: من و آن چهرهی زیبا، درخششی داریم که این احساس در هر جانداری پیدا نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهاء الدین علی کز چرخ جودش
دمی دریا و کان را خوشدلی نیست
دلش با بحر اخضر توامانست
ولیکن او بدین بیساحلی نیست
به نادر معدهٔ آزی بیابی
[...]
دو دلبر داشتن از یکدلی نیست
دو دل بودن طریق عاقلی نیست
همی در هیچ صحرا منزلی نیست
که در خاک رهش پرخون دلی نیست
مرا در عشق جز درد دلی نیست
چو از وصل نگارم حاصلی نیست
اگر پیش تو آسانست جانا
مرا چون روز هجران مشکلی نیست
بجز مهرت نمی ورزیم کاری
[...]
مرا از دل خبر جز بی دلی نیست
ز جان حاصل به جز بی حاصلی نیست
چو غنچه تنگدل زآنم همه عمر
که باغ دهر جای خوشدلی نیست
به قول بی دلان در مذهب عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.