گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

پیک صبا ز کوی او آمد و داد بوی او

گفت که ها بگیر هی‌ آیت رحمتی ز هو

از دم روح پرورش یافت حیات جان من

چون نفس مسیح کان یافت وفات را رفو

شد دم عنبرین او عطر مشام جان و دل

بود پیام دلبرش روح فزا و مشکبو

نامهٔ از حبیب داشت نسخهٔ از طبیب داشت

شد دل خسته را دوا رخنهٔ سینه را رفو

گشت معطر از دمش مغز دماغ سر بسر

چون دم ویس از یمن داد بمن نشان هو

دل ز سواد خط او سرمه کشید بی غبار

جان ز شراب معنیش باده کشید بی سبو

معنی نامه عکس رو لیک عیان بزیر خط

صنعت خانه عکس خط آینهٔ به پیش رو

داده نشان الفتی هر الفیش یک بیک

کرده بیان وحدتی هر رقمیش مو بمو

شهد گرفته در دهان نقطه بنقطه تا بتا

مهر نهفته در بیان نکته بنکته تو بتو

گشته درون سینه‌ام نخل امید جا بجا

کرده روان زهر سخن آب حیاه جو بجو

داده ز موی او نشان صورهٔ آن بحسن خط

کرده ز حسن او بیان معنی آن بچند رو

گشته بخویش رهنما داده نشان ما بما

کرده بیان رازها حرف بحرف مو بمو

دل ز صبا شگفته شد بیشتر از پیام او

داد پیام چون بدل گشت حیات دل دو تو

؟وی خوشی چو میوزد زخم زیاده میشود

طرفه که زخم جان فیض یافت ز بوی او رفو

راه خداست مستقیم نور هداست مستبین

بار کشیم و ره رویم ترک کنیم گفتگو

 
 
 
مولانا

هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو

مست و خراب می‌روی خانه به خانه کو به کو

با کی حریف بوده‌ای بوسه ز کی ربوده‌ای

زلف که را گشوده‌ای حلقه به حلقه مو به مو

نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو به رو

وه که چه عیش کردمی تازه به تازه نو به نو

گه لبکش مزیدمی گه زنخش گزیدمی

گه گلِ وصل چیدمی رنگ به رنگ بو به بو

گه شکرش ربودمی گه کمرش گشودمی

[...]

سلمان ساوجی

هندوی زلف سرکشت با تو نشسته رو به رو

حال مشوش مرا با تو گشود مو به مو

از همه سوی می‌دهد، بوی حبیب لاجرم

می‌روم از هوای تو، همچو نسیم سو به سو

کرد ز سر حال من، مردم شهر را خبر

[...]

قاسم انوار

قبله جان من تویی، گیل فرشته رنگ و بو

ماه سپهر مکرمت، سرو ریاض آرزو

گیل نه‌ای، فرشته‌ای، وز دل و جان سرشته‌ای

گیل که بو؟ که بو چنین حوروَش و فرشته‌خو؟

می دل و دین تی فدا، خوا ببری که وس خوشی

[...]

جامی

ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر مرو

مرهم سینه چون تویی مردم دیده هم تو شو

خرمن صبر شد به باد از غم عمر کاه تو

لیک بود هزار ازین بر چو تویی به نیم جو

من که و فکر عافیت خاصه که شد به عشق تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه