توشه عام و بنده بنده خاص
خدمتت را غلام با اخلاص
گر نوازیم از خواص شوم
ور کشی در غمم ز خاص الخاص
هر که در چون تو شاهدی دل بست
تا سر و جان بتاخت نیست خلاص
دو جهان شد مسخر حکمت
تا که بر وحدت تو باشد ناص
میکشد هر کجا که میخواهد
عاشقان را گرفته عشق نواص
هر دلی کو بدام عشق افتاد
نیست او را نه زان مفرنه مناص
شاهدان خلق را شهید کنند
نه بر ایشان دیت بود نه قصاص
زانکه عشاق کشته عشقند
عشق را جایز است قتل خواص
سخن فیض چون شکر گردد
زان لب لعل گردهیش مصاص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه چو زامت فزونش بود اخلاص
گشت بوبکر در تجلّی خاص
شمس دین ، کدخدای خاص ملک
ای درت کعبهٔ عوام و خواص
رأی تو گنج عقل را گنجور
طبع تو بحر فضل را غواص
چرخ در خمت تو با رغبت
[...]
پاس شب را ز خیلخانه خاص
تویی امشب یتاقدار خلاص
عاشقی شد نهایت اخلاص
خون عشاق را نبود قصاص
حجة الحق به سوره اخلاص
مهدی انبیا به دعوت خاص
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.