گنجور

 
فیض کاشانی

دگر آمد رقیب‌ آزار جان شد

گران شد بار و بار دل گران شد

نه با اغیار جانانرا توان دید

نه بیجانان بجائی میتوان شد

سبک گر ساعتی رفتم ببزمش

در آنساعت رقیب آمد گران شد

چو آمد یار آمد نیز اغیار

چو رفت آزار دل آرام جان شد

نه دل کندن توان از صحبت یار

نه با دشمن مصاحب میتوان شد

مسلمانان مرا راهی نمائید

ازین محنت چه سان بیرون توان شد

گل بیخار نتوان چید ای فیض

ببزمش با رقیبان می‌توان شد

 
 
 
رودکی

چراغان در شب چک آن چنان شد

که گیتی رشک هفتم آسمان شد

عطار

جهان از باد نوروزی جوان شد

زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت

صبای گرم‌رو عنبرفشان شد

تو گویی آب خضر و آب کوثر

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۲۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اوحدی

جهان از باد نوروزی جوان شد

زمین در سایهٔ سنبل نهان شد

قیامت می‌کند بلبل سحرگاه

مگر گل فتنهٔ آخر زمان شد؟

ز رنگ سبزه و شکل ریاحین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه