گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

بکوی سرّ قدر گر گذر توانی کرد

به پیش تیر قضا جان سپر توانی کرد

چنانکه هست اگر سرّ کار دریابی

ز دل شکایت بیجا بدر توانی کرد

چو دانی آنچه بتو میرسد نوشته شده است

ز خار خار تاسف حذر توانی کرد

خدای را بعدالت اگر شناختهٔ

بخویش نسبت اسباب شر توانی کرد

اگر ز آینهٔ سر غبار بزدائی

بچشم سر برخ او نظر توانی کرد

اگر نقاب بر افتد ز طلعت ازلی

بیک نگاه ابد را بسر توانی کرد

بر آستانهٔ جانان اگر دهد بارت

سر و تن و دل و جان خاک در توانی کرد

اگر ز عالم صورت ز صدق دل نکنی

بجان بعالم معنی سفر توانی کرد

چگونه ثبت توان کرد فیض در اوراق

حدیث عشق چه سان مختصر توانی کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode