گر نه ابراهیم عهد خود بود جانان من
چون کند جا در دل چون آتش سوزان من!
از ازل کردند در خونریزی من اتّفاق
خنجرش را آشناییهاست با مژگان من
درهم از همچشمی بخت سیاه عاشقست
نیست بیباعث پریشان طرّة جانان من
گر فدا کردم به راهت دین و ایمان را چه غم
دین و ایمانم تویی، دین من و ایمان من
گر چنین فیّاض از مژگان تراود سیل خون
میشود رسوای عالم حسرت پنهان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منتی باشد ز تو بر جان من
گربری این سستی از دندان من
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.