آهی از دل از پیِ دفعِگزندی میکشیم
چشم بد را سرمه از دود سپندی میکشیم
تا شبی سر و قد او سایه بر ما افکند
ما و دل هر صبح یاهوی بلندی میکشیم
ناتوانی بین که در عشق تو بار عالمی
با تن زاری و جان دردمندی میکشیم
آستانت از وجود ما گرانی میکند
پای رغبت از سر کوی تو چندی میکشیم
هر نفس فیّاض با این تلخکامیهای خویش
کاسة زهری ز لعل نوشخندی میکشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.