گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیاض لاهیجی

از بیم دریا کی کنم ترک این ره کوتاه را

من خود به امّید خطر خوش کرده‌ام این راه را

در وادی عشق و جنون منّت مکش از رهنمون

ره می‌نماید بوی خون گم کردگان راه را

پست و بلند این سفر هموار شد بر بی‌خبر

دیو طبیعت می‌زند در هر قدم این راه را

در سینه تا کی حفظ غم در دیده تا کی ضبط نم

چون باد و باران سر بهم دادیم اشک و آه را

یعقوب را دل پر ز خون بخت زلیخا سرنگون

یوسف به آغوش اندرون با تیره‌بختی چاه را

از عکس ساقی تاب می وآنگه من و دوری ز وی

در آب بیند تا به کی دیوانه روی ماه را

فیّاض اگر افتاده‌ام خوارم مبین آزاده‌ام

بر بام گردون می‌زند تجرید من خرگاه را