گر هوس آلوده باشد دامان حسن است پاک
زشت رو گر روی در آیینه بنماید چه باک
عشق ما گر طالب حسن تو باشد دور نیست
زانکه دست پاک را لایق بود دامن پاک
دست جیب آموز تا جیب کفن هم پاره کرد
عاقبت چاک گریبان رفت تا دامان خاک
گر شود از نشئة لعل لب او باخبر
خون می فاسد شود از غصّه در شریان تاک
عالمی را سوخت فریادم نمیدانم چرا
در تو تأثیری نکرد این نالههای دردناک!
یادگاریهای عشقست این که با خود در عدم
سینة صد پارهای داریم و جیب جان چاک
لذّت جان دادن فیّاض را تا دیده است
خضر در خاک عدم میغلتد از بهر هلاک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با دو سه بوسه رها کن این دل از درد خناک
تا به من احسانت باشد، احسن الله جزاک
جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک
دامن معشوق اگر آلایشی دارد چه باک
حاش لله چون رسد معشوق ما دامن کشان
دامنش زان پاکتر باشد که ما گوییم پاک
صفوت و پاکیزگی لازم بود خورشید را
[...]
نیست غم، گر شد گریبان من از غم چاک چاک
سینه ام چاکست، از چاک گریبان خود چه باک؟
می کشی بر غیر تیغ و می کشی از غیرتم
از هلاک دیگران بگذر، که خواهم شد هلاک
نیست جان را با تن پاک تو اصلا نسبتی
[...]
او کشیده خنجر و من جامه جان کرده چاک
رایاو قتل منست و من برای او هلاک
زان رخم حیران آن صانع که پیدا کرده است
آتش خورشید پرتو ز امتزاج آب و خاک
دی به آن ماه عجم گفتم فدایت جان من
[...]
تا زند بخیه درزی چالاک
آنچه بر یوسف از قفا شد چاک
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.