در دل ز بس به عشق تو غمها شود لذیذ
ترسم به کام من غم دنیا شود لذیذ
در دادهایم تن به جفاهای روزگار
دشمن چو شد غیور مدارا شود لذیذ
امروز مینماید اگر صبر ناگوار
این شوربا به کام تو فردا شود لذیذ
لب را به خندهای نمکین تر کن آن قدر
کاین نیمرس کباب دل ما شود لذیذ
با این هوس فریب نگاهی که مرتراست
در کام دل مباد تمنّا شود لذیذ
یک آن قدر ز پرده برونآ که شوق را
در حسرت تو ذوق تماشا شود لذیذ
از بیکسی ز صحبت فیّاض خوشدلیم
تلخابه گاه در ره صحرا شود لذیذ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مجنون که عیشش از غم لیلی شود لذیذ
حرمان به کام او چو تمنا شود لذیذ
حشمت به لذت است ولی که رسد به صلح
کی اضطراب همچو تسلی شود لذیذ
این تلخ گریه را شکرآمیزش کن به خند
[...]
از حب جاه خواری دنیا شود لذیذ
از ذوق نشائه تلخی صهبا شود لذیذ
از طفل مشربی است که در کام ناقصان
این میوه های خام تمنا شود لذیذ
خوش کن به شور عشق دهن تاچو ماهیان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.