لعل لبت ز خون گهر آب میخورد
از چشمهسارِ شیر، شکر آب میخورد
گلهای اشک بر سر کوی هوس مریز
کاین گلستان ز خون جگر آب میخورد
تا اوج عرش جلوة بیبالیم رساست
پروازم از شکستن پر آب میخورد
آسیب تشنگی نبود در دیار عشق
از برق تیشه کوه و کمر آب میخورد
سرو تو سایه پرور ابر بهار نیست
این نخل طور جای دگر آب میخورد
نخلی که تخته پارة کشتیّ ما ازوست
در بیشه ریشهاش ز خطر آب میخورد
در دست یک بهاست کم و بیش عشق را
اخگر ز جویبار شرر آب میخورد
در کوچهای که چشم دو عالم نظارگیست
چشمم ز گرد راهگذر آب میخورد
فیّاض شکرِ جوهرم این بس که تا ابد
تیغم ز چشمهسار هنر آب میخورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.