فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰

بگو به شعله که پروانه بی تو تاب ندارد

فدای بزم تو خواهد شد، اضطراب ندارد

سرشکم از مژه برگردد از مشاهدة تو

ستاره تاب تماشای آفتاب ندارد

۳

به من چه می‌شمرد عقدهای شام جدایی!

چو دل ز زلف تو سر رشتة حساب ندارد

هزار پردة عصمت ز تهمتش نرهاند

رخی که پرده ز گلگونة حجاب ندارد

سر از رضای تو فیّاض تیغ یار نپیچد

رسی به کام دل خویشتن شتاب ندارد!