باز عشق آمد که آراید گلستان مرا
سازد از خون جگر شاداب بستان مرا
باز عشق آمد که از فیض نشاط گریهای
چون کنار گل کند پرخنده دامان مرا
باز عشق آمد که دربستان کفر زلف دوست
شبنم رخساره گل سازد ایمان مرا
باز عشق آمد که از هر دورباش غمزهای
بشکند در دیده من نوک مژگان مرا
باز عشق آمد که ناخن بررگ جانم زند
زیور گوش ملایک سازد افغان مرا
باز عشق آمد که اندازد به رغم عافیت
در کف صد چاک هر تار گریبان مرا
باز عشق آمد که از ذوق سرشک افشانیی
دیده یعقوب سازد داغ حرمان مرا
باز عشق آمد که مهمان خدنگ ناز دوست
پرسد از هر دل که بیند خانه جان مرا
باز عشق آمد که در بازار حسن خودفروش
بر سر مژگان گشاید بار سامان مرا
باز عشق آمد که خنداند ز فیض جلوهای
چون لب زخم شهیدان چشم گریان مرا
باز عشق آمد که از زیر گلیم عافیت
آورد بیرون فصیحی طبل پنهان مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بار دیگر به حضور عشق در زندگیاش اشاره میکند و از تأثیرات عمیق آن بر روح و جانش سخن میگوید. او عشق را بهعنوان نیرویی توصیف میکند که باعث شادابی و طراوت میشود، حتی اگر این شادابی ناشی از غم و درد باشد. عشق به او احساسی از ایمان و زندگی میدهد و هر بار که به او نزدیک میشود، دنیایش را زیباتر میکند. شاعر همچنین از زیباییهای عشق، تأثیر آن بر احساساتش و همچنین چالشهایی که با خود به همراه دارد، مینویسد. او به تجلیات عشق در زندگیاش و تلاطمهای ناشی از آن اشاره میکند و بازگشت عشق را بهعنوان یک مهمان خوشآمدگویی میداند که غمها و فراقها را جبران میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده تا زندگیام را زیبا کند و از درد و رنج من باغی پرگل بسازد.
هوش مصنوعی: عشق دوباره بازگشته است و از خوشیاش، مانند گلی که در کنار خود دارد، میخندد و باعث شادی و سرزندگی من میشود.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده و مانند شبنمی بر گل، زلفهای دوست را زیبا میکند و ایمان من را تقویت میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده و از هر طرف با نگاهی معنادار، در چشمان من تاثیر میگذارد و دوست داشتن را با زیبایی مژگانش زنده میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده و مانند ناخنی بر روح من میزند، صدای من را به زیور گوش فرشتهها تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده تا بر خلاف آرامش و راحتیام، به من سختی و درد دهد. به همین خاطر، من را با هر تار و پود وجودم گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده است، مثل اشکهای یعقوب که از شادی و شوق ریخته میشود و من را به خاطر داغ جدایی و ناراحتیام دچار رنج میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره بازگشته و همچون مهمانی در کنار دوست نازنینم، از هر کسی که دلش را میبیند، دربارهی خانهای که جان من قرار دارد، سوال میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به زندگیام آمده و در بازار زیبایی، دلبستهای میخواهد بار و بندل زندگیام را به دوش بکشد.
هوش مصنوعی: عشق دوباره به سراغم آمده و با مهری شاداب کننده، مانند نمایی زیبا که از زخمهای شهیدان بر میآید، چشمان گریان مرا آرام میکند.
هوش مصنوعی: عشق دوباره سر و کلهاش پیدایش شده و مرا از زیر پناه و آسایش بیرون آورده، به طوری که صدای بلندی درونم به گوش میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا
زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا
سرومن آغشته در اشک جگرخون من است
فارغم گر باغبان نگذاشت در بستان مرا
نیست فرقی در میان شخص من با سایه ام
[...]
ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا
من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا
جان و دل پر درد دارم هم تو در من مینگر
چون تو پیدا کردهای این راز پنهان مرا
ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک
[...]
مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا
زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا
منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر
رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا
بودم اندر تیه حیرت مدتی همچون کلیم
[...]
ای سکندر دولتی کاوصاف لطفت دم به دم
میگشاید از زبان، صد چشمه حیوان مرا
تا قضا بستان سرای دولتت را ساخت، ساخت
بلبل دستان سرای آن سرا بستان مرا
در زمانت ابر میگوید به آواز بلند
[...]
هست در دیر آفتی هر دم به قصد جان مرا
زنده بردن از سر کوی مغان نتوان مرا
خانه دل بود آبادان ز تقوی وه که ساخت
عشوه های ساقی و سیل قدح ویران مرا
پرده زهدم چه سان پوشد که از آشوب می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.