گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فصیحی هروی

شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم

از تبسم لب زخمی شکرین می‌کردم

هجر می‌سوخت دلم را و من از دیده خویش

نظری در خور آن روی گزین می‌کردم

گرد اوراق پریشان نفس می‌گشتم

انتخاب نفس بازپسین می‌کردم

سجده می‌ریخت ز سر تا قدمم در ره دوست

همه را چیده ز ره بار جبین می‌کردم

دوش تقلید جرس کردم و صد قافله سوخت

وای اگر ناله پریشان‌تر ازین می‌کردم

کشور درد فصیحی همه از من می‌بود

ناله را چون دل اگر نقش نگین می‌کردم