تا شد به هوای عشق آن ماه لقا
اشکم دریا از جگر خون پالا
گریند به حال من درین رنج و عنا
مرغان هوا و ماهیان دریا
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
تا شد به هوای عشق آن ماه لقا
اشکم دریا از جگر خون پالا
گریند به حال من درین رنج و عنا
مرغان هوا و ماهیان دریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت به حسرت و عشق اشاره دارد. شاعر از اشکهای خود به عنوان دریا یاد میکند که به خاطر جدایی و رنج میریزد. او میگوید که پرندگان و ماهیهای دریا نیز به حال او میگریند، نشاندهندهی همدردی طبیعت با غم و اندوه اوست.
هوش مصنوعی: زمانی که به دلیل عشق آن چهرهی زیبا، اشکم مانند دریا از دل زخمیام سرازیر شد.
هوش مصنوعی: مرغان آسمان و ماهیهای دریا به خاطر درد و رنج من اشک میریزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب به محمّد و علی و زهرا
یا رب به حسین و حسن و آلعبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا
بیمنتِ خلق یا علی الاعلا
بگرستم زار پیش آن کام و هوا
گفتا مگری پند همی داد مرا
پنداشت مگر کآب نماند فردا
نتوان کردن تهی به ساغر دریا
بر چهره خوب تو فشاندیم ثنا
جان و دل و دیده هر سه کردیم فدا
در هر چه کنی ز دل بدادیم رضا
حکمی که کنی و گر بجانست روا
من خفته بدم دوش دل از یار جدا
بر بالینم رسته یکی شاخ گیا
بیخش غم و درد و حسرت و بار بلا
از هر سه بلا جان و دلم گشته ملا
ای یافته دین ذوالجلال از تو ضیا
وز تو کرم طبیعی و صدق و صفا
غایب مکن ایدوست که از نظم ثنا
غایب نشدست هیچ حرفی بخطا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.