گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

می آینه گون صاف و قدح آینه فام است

جز عکس رخ یار درو دان که حرام است

چو ساقی مهوش قدحت عشوه‌کنان داشت

تقوی چه حکایت بود و زهد کدام است؟

از آب می و دانه نقل است همانا

مرغان نشاطم که به بزم آمده رام است

سر مستیم از دایره عقل برون کرد

گویا که میم تا خط بیرونی جام است

در جلوه قد چابکت افکند ز پایم

الله از این راه و روش وین چه خرام است

در میکده‌ام عربده از حد شده زان رو

نظارگیان کرده هجوم از در و بام است

فانی چو کشی جام فنا باد حلالت

ور شربت کوثر خوری از زهد حرام است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است

ای مجلسیان راه خرابات کدام است

هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند

ما را غمت ای ماه پری‌چهره تمام است

برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم

[...]

امیرخسرو دهلوی

ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است

عالم به مراد دل و اقبال غلام است

صیدی که دل خلق جهان بود به دامش

المنت لله که امروز به دام است

چون طالع آن نیست که بوسم لب لعلت

[...]

ابن یمین

رویت که ازو عالم خوبی بنظام است

چشم بد از و دور یکی ماه تمام است

نی نی غلطم مه که و خورشید چه باشد

خورشید کنیز است ترا ماه غلام است

یک بنده روی رخت غره صبح است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
کمال خجندی

ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است

در مذهب ما مذهب ناموس حرام است

گو خلق بدانید که پیوسته فلان را

رخ بر رخ جانانه و لب بر لب جام است

سجاده نشین عارف و دانا نه که عامی است

[...]

ناصر بخارایی

چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است

گوش من و بانگ نی و دست من و جام است

گر اختر مقصود به ما خوش نبرآید

ما را رخ زیبای تو ماه تمام است

رخسار تو را لالهٔ‌ دل‌سوخته هندوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه