کجا شد آنکه مرا خان بدو بدی خوش و خرم
که تا شد او دل و چشمم تباه شد ز تف و نم
ز هجر آن لب نوشین که بود همدم جانم
دلم برید و ز چشمم بریده می نشود دم
دلم ز حسرت خالش چو خال اوست پر از خون
قدم ز فرقت زلفش چو زلف اوست پر از خم
دلم نماند ز عشقش ولی بماند غم دل
بدان دلی که ندارم به چند گونه خورم غم
مراست تا بشد از من نوازش بم و زیرم
خروش زارتر از زیر و ناله صعب تر از بم
به داغ اوست مرا جان وز او نیافته درمان
به زخم اوست مرا دل وز او نیافته مرهم
ز دوست دورم و دارم تنی به رنج معذب
ز یار فردم و دارم دلی به درد متهم
لحرقتی لحبیبی یذم من هو ید زی
لشفقتی لعشیقی یلوم مق هو یعلم
اذالبلاء به روحی دنا فقلت تفضل
اذالعناء لقلبی دعا فقلت تقدم
فان بعثت کتابی، فقد ندی و تعدی
وان طلبت جوابا فقد اوتی و تبرم
اگر چه گشت پریشان نشاط من ز غم او
امید هست که آید به فر شاه فراهم
جهان فر و فراست خجسته پور فریدون
که از سموم نهیبش شود نسیم سماسم
زهی تن تو منزه ز شکل های مزور
خهی دل تو مصفا ز فعلهای مذمم
بروز تا ملک چین شود سوار بر اشهب
چو شاه هند سحر گه شود پیاده ز ادهم
به پشت اشهب و ادهم رسیده باد بر تو
ز هند و چین همه ساله خراج و باج دمادم
همیشه از پی نصرت فضای تیر تو صافی
مدام بر سر دشمن قضای تیغ تو مبرم
از اختلاف عناصر تن حسود تو مضطر
ز انتقال طبایع دل عدوت مخیم
ز بوم صحن سرایت بهشت گوشه گلشن
به سوی بام جلالت سپهر پایه سلم
ظفر به تیغ تو غالب هنر ز رای تو خیره
فلک به قدر تو اعلا جهان به جاه تو خرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپهر مجد و معالی محیط نقطه عالم
جهان جود و عوالی چراغ دوده آدم
خدیو کشور پنجم یگانه گوهر انجم
جم دوم کی اعظم خدایگان معظم
زحل محل و فلک عز، قدر مراد و قضا کین
[...]
بر اوج گنبد گردون ز موج لجه ی عالم
چو جرم زهره و تیر است و عین کوثر و زمزم
فروغ ساغر پهبا ز بزم داور گیبتی
شعاع جوهر جنجر ز، رزم خسرو اعظم
سپهر آخر شاهان جهان کشور شاهی
[...]
که برد رونق کان و که داد خجلت قلزم
بجز طغایتمور خان جم دوم بتعظم
شهی که پای بر اورنگ خسروی چو رسیدش
سپهر افسر منت نهاد بر سر مردم
زفرط حکمت و رفعت چو آصف است و سلیمان
[...]
رسید موکب کوکب مثال خسرو اعظم
پناه ملک سلیمان خدیو اعدل اکرم
سپهر مهر معالی مه سپهر معانی
فروغ دیده ی دولت چراغ دوده ی آدم
جمال دولت و دین نیکپی تهمتن ثانی
[...]
بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مردم
که من به ناز نو خو کرده ام نه ناز و تنعم
چو از دردت به در کعبه رفتم و بنشستم
کبوتری ز حرم بانگ برکشید که قم قم
مرا که می رسد از غیب صد لطیفه شیرین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.