جان شهید عشق بجانان سپرده به
هر زنده یی که کشته او نیست مرده به
بی داغ آرزوی تو اصحاب درد را
نام و نشان ز صفحه ی هستی سترده به
از سبحه گر مراد نه تکبیر ذکر اوست
گر عقد گوهرست یقین ناشمرده به
هر کس که جان بدوستی گلرخی نداد
نامش میان اهل محبت نبرده به
فریاد بلبلی که شود گرم ازو گلی
در گوش اهل درد ز وعظ فسرده به
هر جام می که نوش لبی امتحان نکرد
گر آب زندگی بود آن می نخورده به
ای شاه عاشقان چو رسی بر بساط قرب
پایت بخون کشته فغانی فشرده به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده به
خود مرده پیش زنده دلان از فسرده به
هر کس نهال شوق تو در باغ جان نکشت
از نخل آرزو بر دولت نخورده به
چون چرخ سفله می دهد اندر نواله زهر
[...]
ایدل متاع جان بخرابات برده به
نقد خرد بساقی باقی سپرده به
چون حاصل حیات جهان نامرادی است
صد خرمن مراد بیکجو شمرده به
جایی که صد خزانه ی طاعت بجرعه ییست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.