ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو
نا آزموده منکر اهل نظر مشو
ساغر ز دست خود بکف بیغمان منه
در قصد جان عاشق خونین جگر مشو
در کار ما اگر نکنی زهر چشم کم
باری بروی غیر چو شیر و شکر مشو
با مدعی بگوی که در کار عاشقان
گر زانکه نیک می نشوی زین بتر مشو
سر خوش چو در خرابه ی احباب آمدی
بنشین دمی و از سخن ما بدر مشو
شب زنده دار و روز دلا بگذران بغم
گر عاشقی فریفته ی خواب و خور مشو
بر روی گلرخان در دل باز کرده یی
بنشین به آب دیده فغانی و تر مشو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوبتر ز یوسف ز این خوبتر مشو
از چشم بد بترس و زخانه به در مشو
یارت منم ز عالم و جایت دل من است
یار دگر مگیر وبه جای دگر مشو
گر خواستی ز حسن همی پایهٔ بلند
[...]
ای مست غافل از من و خونین جگر مشو
من از تو بی خودم تو ز من بی خبر مشو
کارم بسوز و گریه فتادست در غمت
غافل ز جان سوخته و چشم تر مشو
ترسم که بی خبر شوی از حال عاشقان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.