زهی سرسبزی از سرو بلندت تاج شاهی را
فروغ از لمعه ی مهر رخت شمع الهی را
زشوق لاله ی روی تو دارم آتشی در دل
که تا روز جزا داغش نیندازد سیاهی را
خط سبزت بخون عاشقان محضر نوشت آخر
دل آشفته هم میداد اول این گواهی را
چه شد وه کز فغان و گریه هرگز نیست آرامم
قراری هست آخر بکرمانی مرغ و ماهی را
سحرگه چون غم روز جدایی در دلم افتد
بآه سرد بنشانم چراغ صبحگاهی را
رخ زرد مرا اشک جگرگون تازه میدارد
سرشک ارغوانی گل بود رخسار کاهی را
چه عذر مقدمت خواهد فغانی چون شوی حاضر
که بندد حیرت حسنت زبان عذرخواهی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای محبوبش اشاره میکند و از احساسات عمیق خود نسبت به او و تأثیراتی که بر دلش گذاشته است، سخن میگوید. او از شوق و عشقش به محبوبش، آتش و غمی در دل دارد که با گذر زمان کاهش نمییابد. شاعر به زیبایی ظاهری و باطنی محبوبش اشاره میکند و از لحظههای جدایی و غم ناشی از آن سخن میزند. همچنین، او از حالت سرد و زرد چهرهاش در غم جدایی صحبت میکند و در نهایت از زیباییهای محبوبش که حتی زبان را هم در عذرخواهی میبندد، یاد میکند. این شعر نشاندهندهٔ عشق عمیق و اندوه جدایی است.
هوش مصنوعی: به چه زیبایی، سرسبزی و طراوت از قامت بلند تو ناشی میشود، تاج پادشاهیات درخشش خود را از پرتو چهره مهربان تو میگیرد، مانند شمعی الهی.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، آتشی در دل دارم که این احساس تا روز قیامت هم خاموش نخواهد شد و هیچ چیز نمیتواند آن را کاهش دهد.
هوش مصنوعی: نامهات را که با خط سبز نوشتی، بخوان ای عاشق، با این حال که دل پرآشفتگی داشتم، در نهایت این گواهی را به تو دادم.
هوش مصنوعی: در این شعر، فرد از احساس ناراحتی و بیقراری خود سخن میگوید. او میگوید که از فریاد و گریهاش هیچ آرامشی پیدا نکرده و به نوعی نشاندهنده تشویش درونی اوست. به نظر میرسد این حالت ناآرامی ادامه دارد و او به نوعی از ارتباط بین دنیاهای مختلف همچون موجودات طبیعی اشاره میکند، مانند پرنده و ماهی که هر کدام در فضای خود زندگی میکنند. در کل، بیانگر حس عمیق غم و نارضایتی و عدم آرامش در زندگی است.
هوش مصنوعی: صبح زود هنگامی که غم جدایی در دلم احساس میشود، با آهی سرد چراغ صبح را خاموش میکنم.
هوش مصنوعی: چهره زرد من با اشکهای تازه و شفاف، مثل قطرات ارغوانی گل، زیبایی خاصی به چهره کاهی من میبخشد.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو به حدی است که حیرت میآفریند، دیگر چه دلیلی میتواند توجیهکننده عذری باشد که بخواهی برای ناز و زیباییات بیاوری؟ وقتی خودت را نشان میدهی، جاذبهات آنقدر قوی است که همه چیز را تحتتأثیر قرار میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الهی دور دار از ما غرور بی گناهی را
به سوی خویش خضر ما کن این گم کرده راهی را
به ما جنس دگر از نقد لطف خود کرامت کن
گدایان توایم، اما نمی خواهیم شاهی را
تمام عمر نتوان داشت پاس افسر دولت
[...]
مگر ز آن گل شمیمی هست باد صبحگاهی را
که دارد این نشاطافزایی و اندوهکاهی را
ز دوزخ گو مترسان داغ هجران دیده را زاهد
کز آتش نیست باکی دور از آب افتاده ماهی را
چو ماهر کس نشد گم در ره عشقت چه میداند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.