مدام از آتشی آشفته حالم
فغان کز اختر بد در وبالم
سخن نشنیدم و عاشق شدم وای
که خواهد داد گردون گوشمالم
چنان از همدمانم دل گرفتست
که از خود نیز می گیرد ملالم
سبو بردار و صحبت برطرف کن
کنون کز باده خالی شد سفالم
وصالش خواستم پیدا شد از دور
بحاجت می رسم خوبست فالم
چنان برگشتم از عشقش فغانی
که غیر از او نگنجد در خیالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حال و هوای عاشقانه و دردناک شاعر است. او از وهم و آتش درون خود شکایت میکند و از عواقب عشقش نگران است. ارتباطش با دیگران تیره و دلشکسته است و از تنهایی رنج میبرد. در این شرایط، شاعر به نوشیدن باده روی میآورد تا از غمهایش فاصله بگیرد. عشق او به معشوقش به حدی عمیق است که حتی در تخیلاتش، هیچ جای دیگری جز او وجود ندارد. احساسات او شدید و پر از التهاب است و به نظر میرسد که عشقش او را کاملاً درگیر کرده است.
هوش مصنوعی: مدام از شعلههای آتش خشمگین و distressed هستم و به اینکه ستارهای بد به من آسیب زده، شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: من هیچ کلامی نشنیدم اما به عشق گرفتار شدم، آه که آسمان قرار است مرا مجازات کند.
هوش مصنوعی: چنان از دوستانم دلگیر و ناامید شدهام که حتی از خودم نیز احساس ناراحتی میکنم.
هوش مصنوعی: جام را به دست بگیر و بحث و گفتگو را کنار بگذار، زیرا اکنون ظرف من از شراب خالی شده است.
هوش مصنوعی: به واسطه وصالی که خواستم، او به دور دستها آمده و من به خواستهام میرسم. این برایم خوب است که به آیندهام امید داشته باشم.
هوش مصنوعی: عشق او به قدری در وجودم تاثیر گذاشته که هیچ کس دیگری در افکارم جایی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی گویم چو از عشقش بنالم
مبادا حال او هرگز چو حالم
پذیرفتند چندان ملک و مالم
که باور کردنش آمد محالم
بزن گفتا که شو جفت حلالم
که مُردم، زنده گردان از وصالم
بزن پایی بر این پابند عالم
که تا دست از تبرک بر تو مالم
همین است اندرین گفتار حالم
که خلق از من خوش و من در وبالم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.