نتوانم که بینم از دورش
آه از شرم چشم مخمورش
نیست در شهر کس که عاشق نیست
چه بلا گشت حسن مشهورش
این چراغ از کدام انجمنست
که جهانی بسوخت از نورش
رفت آن ماه نیم مست برون
چه شبی روز کرد مخمورش
چه بود حالت نظر بازی
که چنین آفتیست منظورش
چکند عطر پیرهن، عاشق
فکر کن زعفران و کافورش
چه دلست این دل فغانی وای
که نه پیداست ماتم و سورش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز بدهد ز بوی خود زورش
چون شب آید هم او بود گورش
پادشاه آتشیست کز نورش
ایمن آن شد که دید از دورش
دورها خیره مانده در دورش
خوشتر از راحت است هر جورش
میکن ار بینی از خرد نورش
به نصیحت ز بام و در دورش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.