فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زینش
که باد خاک قدم صد نگارخانه ی چینش
تبارک الله از آن آب و رنگ خاتم خوبی
که خال چهره ی صد یوسفست نقش نگینش
درین خیال که گردی بدامنش ننشیند
نهاده آینه ی دل نشسته ام بکمینش
چه پرده یی دگرش دست داد مطرب مجلس
که خون ز چشم حریف آورد نوای حزینش
بهر طرف که عنان تابد آن سپهر ملاحت
هزار زهره جبین خیزد از یسار و یمینش
همان زمان که نظر بر رخش ز دور فگندم
نشان نازکی خوی داد چین جبینش
بیا که در دل تنگ من از خزانه ی عشقت
امانتیست که روح الامین نبود امینش
چراغ حسن ز محراب ابروی تو فروزان
که در پیست دعای هزار گوشه نشینش
توایکه در نظرت اشتیاق آن گل خندانست
بیا به دیده ی گریان من نشین و ببینش
ز دست ساقی مجلس پیاله گیر فغانی
گل مراد شکفت، از نهال عیش بچینش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا دلی که تو باشی نگار پردهنشینش
به زیر پرده بری در نگارخانهٔ چینش
گهی ز بوسهٔ شیرین شکر کنی به مذاقش
گهی ز باده رنگین قدح دهی به یمینش
کمین گشاده درآیی به هر دری به شکارش
[...]
تنی که داد به آغوش جا رسول امینش
به خاک کرب و بلا چرخ سفله داد مکینش
ز بعد کشتن اکبر گذشت از سر دنیا
وگرنه خون عدو میگذشت از سر زینش
گذشت ا زسر فرزند و مال و جان و برادر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.