زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس
سرها فرود رفت و حبابی ندید کس
پیوسته زهر می چکد از شیشه ی سپهر
هرگز در این قرابه شرابی ندید کس
مردم تمام در پی آبادی خودند
باری بلطف سوی خرابی ندید کس
در اتش از برای تو گشتیم سالها
وین طرفه تر که بوی کبابی ندید کس
چندین هزار فال زدم از برای وصل
اما هنوز رای صوابی ندید کس
راحت مجو فغانی و با درد سر بساز
در شیشه ی سپهر گلابی ندید کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی ناامیدی و ناپایداری زندگی میپردازد. شاعر به توصیف وضعیتی میپردازد که در آن هیچ چیز به نظر نمیرسد که به خوشبختی یا آرامش منجر شود. او از عدم وجود آب و شراب و همچنین تلاشهای بینتیجه برای آبادانی و وصال میگوید. در نهایت، شاعر به خواننده پیشنهاد میکند که از جستجوی راحتی و آرامش دست بردارد، زیرا در جهان چیزی جز درد و رنج دیده نمیشود. به طور کلی، شعر حس ناامیدی و غم را به تصویر میکشد و به جنگیدن با دشواریها و ناملایمات زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از دریای آبی رنگ یاد میکند، جایی که هیچکس سرش را پایین نبرده است و هیچکس حبابی را مشاهده نکرده است. این به نوعی به جستجو یا کاوش در عمیقترین افکار و احساسات اشاره دارد که به نظر میرسد هیچکس رغبتی برای انجام آن ندارد.
هوش مصنوعی: همواره زهر آلودگی و سختی از آسمان فرو میریزد و هیچکس در این دنیا شرابی خوشگوار و لذتبخش نیافته است.
هوش مصنوعی: همه مردم به دنبال بهتر کردن وضعیت و آبادانی زندگی خود هستند، اما هیچکس به لطف سرنوشت به ویرانی و خرابی اشارهای نمیکند.
هوش مصنوعی: سالها در آتش عشق تو سوختیم، اما هیچکس بویی از کباب نشنیده است.
هوش مصنوعی: بسیاری از نشانهها و پیشگوییها را برای رسیدن به وصال معشوق امتحان کردم، اما هنوز کسی نظر درستی دربارهاش نگفته است.
هوش مصنوعی: در زندگی به دنبال آسایش و راحتی نباش، بلکه باید با مشکلات و دردهای خود کنار بیایی. در آسمان و در زندگی، هیچکس گلابی در شیشهای نمیبیند که نشاندهندهی آسانی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس
بر کشت تشنه یی نم آبی ندید کس
باران گریه ای نفشاند ابر دیده ای
برق میی و رعد ربابی ندید کس
چندان که وحش و طیر فکندیم در کمند
[...]
صد گل به باد رفت و گلابی ندید کس
صد تاک خشک گشت و شرابی ندید کس
باتشنگی بساز که در ساغرسپهر
غیر از دل گداخته ،آبی ندیدکس
آب حیات می طلبد حرص تشنه لب
[...]
جز خون به بزم ما می نابی ندید کس
غیر از دل برشته کبابی ندید کس
آیا کدام شیوه، دل آشوب عاشق است؟
روی تو را ز طرف نقابی ندید کس
در دهر گوشه ای که توان زیستن کجاست؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.